هرکس اطمینان داشته باشد که آنچه خداوند بر وی مقدر کرده است به او میرسد دلش آرام میگیرد
امام علی علیه السلام
منبع:سایت برترینها
کپی شده از:http://www.irangrand.ir/archive/11953/غلط-نامه-کدخدا۴/
ادامه مطلب ...گشاده رویی دوستان را با انسان مآنوس میگرداند
امام علی علیه اسلام
گفته جالب آیت الله جوادی آملی در مورد قانون و ربا در ایران
.
مهر: آیت الله العظمی عبدالله جوادی آملی ظهر پنجشنبه در دیدار رئیس مجلس شورای اسلامی اظهار داشت: اولین مسئله ای که مجلس باید به آن اهتمام داشته باشد موقعیت شناسی است و نمایندگان باید نسبت به جایگاه خود واقف باشند که وظیفه مجلس قانون شناسی است نه قانون گذاری، چراکه قانون گذاری فقط از سوی خداوند انجام می شود.
وی با بیان اینکه مجلس صراط نیست بلکه سراج است، تصریح کرد: وقتی خداوند همه چیز را آفریده است، فکر بیگانه بشر چگونه می تواند قانون وضع کند؟
این مرجع تقلید تاکید کرد: بشر تنها می تواند قانون را بشناسد، چون مواد اولیه قانون از منبع گرفته می شود و مفاهیمی چون عدالت، استقلال و... جزو مبانی هستند که مواد قانونی از آن سرچشمه می گیرد.
آیت الله جوادی آملی وجه تمایز نظام اسلامی با غیراسلامی را در استخراج مبانی از منبع عنوان کرد و گفت: ما در هر بخشی نیاز به یک منبع الهی داریم و هیچ علمی، قوانین بشری را تایید نمی کند.
استاد برجسته حوزه گفت: البته از نظر شکلی بین وضع قانون در تفکر الهی و الحادی شباهتی وجود دارد ولی تفاوت آن در وضع قانون بر اساس توجه به منابع است.
این مرجع تقلید با بیان تعریفی از عدل گفت: در نظام غیر الهی چیزی به نام منبع وجود ندارد که به آن استناد کنند بنابراین وقتی حزب الله از مرزهای خود دفاع می کند آنها را تروریست می نامند.
آیت الله جوادی آملی در بخش دیگری از سخنان خود با تاکید بر لزوم رفع مشکلات مردم و نقش مجلس در راستای رفع موانع تولید از وضعیت موجود بانک ها و ارائه تسهیلات با سود زیاد ابراز گلایه کرد و گفت: این بانک ها سودهای کلانی از مردم دریافت می کنند و در حال حاضر 80 درصد مردم با وام و ربا بسر می برند و باید برای اقتصاد ربا فکری شود.
وی پرداخت وام با سودهای کلان را به ضرر تولید ملی دانست و اظهار داشت: ما به هر کسی در مورد این وام ها و تولید گفتیم، گفت که این وام ها برای تولید صرف نمی کند.
وی ادامه داد: وقتی تسهیلات بانکی با سود 20 درصد ارائه می شود این سودها بعد از 5 سال 100 درصد می شود و چیزی برای کسی که وام گرفته نمی ماند و شخص باید تا آخر عمر بدهکار باشد و چه بسا جای او در زندان باشد.
آیت الله جوادی آملی تصریح کرد: ما خودمان را فریب ندهیم؛ ما مثل کسی که قلبش 80 درصد از کار افتاده و با 20 درصد کار می کند هستیم. تعارف هم نکنیم، با 20 درصد زنده ایم و 80 درصد با ربا بسر می برند.
این مرجع تقلید با ابراز تاسف از اختلاس 3 هزار میلیارد تومان و اختلاس دیگر در مورد بیمه اظهار داشت: این کشور به زحمت و با دعای امام زمان(عج) زنده است.
وی با اشاره مجدد به ماهیت مجلس شورای اسلامی تصریح کرد: ما منبع را کنار گذاشتیم و خیال می کنیم که کار مجلس قانون گذاری است در صورتی که قانون گذاری فقط کار خداوند است.
مجلس پیگیر کارهای اساسی مردم است
رئیس مجلس شورای اسلامی نیز در این دیدار با ارائه گزارشی از نحوه تشکیل کمیسیون های مجلس اظهار داشت: مجلس نهم از بعد تخصصی از غنای خوبی برخوردار است و افراد باتجربه که سابقه مسئولیت های اجرایی داشته اند در مجلس حضور دارند. به گونه ای که مجلس نهم با شادابی فعالیت خود را آغاز کرده است.
علی لاریجانی مهمترین رویکرد مجلس نهم را پیگیری کارهای اساسی مردم دانست و تاکید کرد: در 8 دوره مجلس شورای اسلامی برابر 70 سال قبل از آن در مجلس، قانون به تصویب رسیده و ما به دنبال این هستیم که پیگیر امور اساسی مردم باشیم.
به گفته وی توجه به اشتغال و مهار تورم از مسائل مهمی است که در دستور کار مجلس قرار گرفته است و ما سعی می کنیم از نظرات افراد صاحبنظر در بخش های مختلف استفاده کنیم.
منبع : سیمرغ
بازنشر : ایران گراند
مومن سکوت میکند تا سالم بماند و سخن میگوید تا سود ببرد
امام سجاد (ع)
مطمئنا همه شرکت های موفق استراتژی های خاصی را برای نام گذاری و یا انتخاب برند خود و کالاهای شان دارند. برخی از آنها به طور مشخص دلایل نامگذاری شان را اعلام کرده اند و برخی هم تا کنون سخنی در این مورد نگفته اند. در دنیای فناوری هم دلایل فرآوانی برای نام های مختلف ذکر می شود، اما کمتر جایی درباره دلایل اصلی این نامگذاری ها صحبت می شود.
خب به نظرتان داستان نام هایی مانند تویتر و آندروید و... چه می تواند باشد؟ با ما در ادامه مطلب همراه باشید.
اسم تویتر توسط یک کلاه انتخاب شد! داستان از این قرار است که گروهی از کارکنان Odeo - استارت آپ یک پادکست که تویتر از آنجا آغاز شد - در یکی از جلسات بارش افکار شان به دنبال نامی برای یک سیستم خبررسانی می گشتند که نشان دهنده حالت وزوز کردن موبایل دورن جیب هنگام دریافت پیام جدید باشد.
آنها در انتها به دو نام Jitter و Twitter رسیدند. سپس تصمیم گیری برای انتخاب نام را توسط دو کاغذ به کلاه قاضی واگذار کردند. به همین دلیل است که امروز به جای اینکه بگوییم چند جیت جدید داشتم، می گوییم چند تویت جدید داشتم!
ظاهرا اندی روبین ، از بنیانگذاران و مدیرعامل سابق آندروید علاقه بسیار زیادی به روبات ها دارد. نیک سیرز یکی دیگر از بنیان گذاران این پلتفرم می گوید:«هنگامی که شما دور و بر اندی و روبات هایش می پلکید باید خیلی مواظب باشید».
بنیانگذاران یاهو، دیوید فیلو ، جری یانگ این پروژه را هنگامی که دانشجوی دکتری دانشگاه استنفورد بودند، شروع کردند. اصل این پروژه، دسته بندی و لیست کردن لینک های مفید موجود در وب، با نام اولیه «راهنمای جری و دیوید برای جهان گسترده وب» بود. اگر چه نام دقیقی است، اما اصلا جذاب نیست.
Yahoo در حقیقت سر نام عبارت Yet Another Hierarchical Officious Oracle است که می توان آن را تقریبا «باز هم یکی دیگر از سلسله مراتب دانشمند فضول» معنی کرد?.? خود شرکت هم می گوید که دلیل آنها برای انتخاب این نام، چنین تعریفی بوده است?:? جسور، ساده دل، ناهنجار?!?
بنیانگذاران ادوب، جان وارنوک و چاک گسچک در اواخر دهه ?? و اوایل دهمه ?? برای شرکت زیراکس در شهر لوس آلتوس کار می کردند. نهر ادوب هم از میان این شهر می گذرد!
طبق گفته های ویکیپدیا، ادوب نام یکی از خانه های اشرافی قرن نوزدهم بوده که در کنار این رودخانه ساخته شده است. با این احوال به نظر می رسد که نام این کمپانی برگرفته از آن ساختمان و یا این نهر آب است.
برخلاف باور عموم، شباهت دکمه های این دستگاه با دانه های توت دلیل این نامگذاری نیست. نام BlackBerry یک انتخاب کاملا تجاری بوده است. تیم ارتباطات شرکت درمورد آن چنین می گوید:
RIM به دنبال یک نام مشخص، به یاد ماندنی و سرگرم کننده بود? که به صورت بین المللی هم قابل استفاده باشد و برای همه کاربران جذابیت داشته باشد. ?به همین دلیل شرکت تصمیم گرفت به جای یک کلمه توصیفی و یا اختراعی، از این کلمه ملموس استفاده کند که وجود خارجی دارد?.?
اپل هیچ داستان تایید شده ای ندارد. شما می توانید هر یک از این شایعات را که برای تان جالب تر بودند انتخاب کنید:
استیو جابز تابستان ها در باغ های سیب اورگان یا کالیفرنیا کار می کرده و سیب های خوب و قابل تقدیری هم پرورش می داده است.
استیو جابز علاقه فراوانی به گروه بیتلز دارد!
استیو درخواست ثبت شرکت اش را با سه ماه تاخیر آماده می کرده و تصمیم می گیرید اگر هم دانشکده ای هایش قبل از ساعت ? بعد از ظهر نام مناسبی را پیشنهاد ندهند، شرکت اش را کامپیوتر های اپل (Apple Computers) بنامد.
استیو جابز می خواسته تا شرکت اش را از تصورات بغرنج، دست نیافتنی و سردی که توسط دیگر شرکت های کامپیوتری آن زمان ایجاد شده بود، دور کند.
این نام از سه کلمه ژاپنی Nin و ten و do تشکیل شده است. معنی این کلمات به ترتیب عبارت است از: «ما با تمام تلاش مان کار می کنیم» - «ما به بهترین شکلی که می توانیم انجامش می دهیم» و «در انتظار نتیجه می نشینیم»
نینتندو کوتاه شده شعار و نام کارخانه سازنده اش است. چه کسی تصور می کرد که یک غول دنیای بازی های کامپیوتری چنین نام شاعرانه ای داشته باشد؟
امام علی و ریاضیات
امام علی (ع) می فرماید : گوش کنید با فراغت
توضیح دهید با متانت
بررسی کنید با دقّت
تصمیم بگیرید با عدالت
یک مرد یهودی نزد حضرت علی (ع ) آمد و گفت : یا علی به من عددی بگو که هم نصف و هم ثلث و هم ربع و هم خمس و ... و هم عشر دارد و کامل هم باشد .
امیرالمؤمنین فرمودند : اگر ایام هفته که هفت روز است را در ایام سال که 360 روز است ضرب کنی این عدد که مورد نظر شماست بدست خواهد آمد.
آن مرد یهودی چون حساب کرد دید درست است .
( 2520 = 7 × 360 )
504=5÷2520 630=4÷2520 840=3÷2520 1260=2 ÷2520
280=9 ÷2520 315=8÷2520 360=7÷2520 420=6÷2520
252 = 10÷ 2520
..........................................................................................................................
(تقسیم ۱۷ شتر بین سه نفر)
سه نفر در تقسیم هفده شتر با هم نزاع می کردند،اولی مدعی یک دوم ،دومی مدعی یک سوم و سومی مدعی یک نهم آنها بودند وبه هر ترتیب که خواستند شترها را تقسیم کنند که کسری به عمل نیاید نتوانستند. خصومت به نزد حضرت علی(ع) بردند ، حضرت به آنها فرمود :مایل نیستید من یک شتر از مال خودم بر آنها بیفزایم و آنها را بین شما تقسیم کنم ؟ گفتند :بلی ، پس یک شتر بر آنها افزوده شد ومجموعا 18 شتر شدند و آنگاه یک دوم آنها را که 9 شتر باشد به اولی و یک سوم را که 6 شتر باشد به دومی و یک نهم را که 2 شتر باشد به سومی داد و یک شتر باقی مانده را نیز خود یرداشت.
منبع:http://zappy.blogfa.com/post-83.aspx
منابع مرتبط:
داود بـن زربى گوید: من در مدینه بیمار سختى شدم ، و خبر آن به حضرت صادق (ع ) رسـیـد، پـس بـمن نوشت : خبر بیماریت بمن رسید، پس یکصاع (تقریبا سه کیلو) گندم بـخـر، سـپـس بـپشت بخواب و آن گندم را روى سینه ات بریز و پهن کن بهر گونه که ریخت و بگو: (((اللهم انى اسئلک باسمک الذى اذا سئلک به المضطر کشفت ما به من ضر و مـکـنـت له فـى الارض و جـعـلتـه خـلیـفـتـک عـلى خـلقـک ان تـصـلى عـلى مـحـمـد و آل مـحمد و ان تعافینى من علتى ))) سپس برخیز و درست بنشین و گندمها را از اطراف خود جمع کن ، و (دوباره ) همان دعا را بخوان و آنرا بچهار مد (که هر مدى تقریبا ده سیر است ) تـقـسیم کن ، هر قسمتى را بمسکینى (و مستمندى ) بده و همان دعا را بخوان . داود گوید: من دسـتـور آن حـضـرت را انجام دادم (و آنقدر زود اثر گذاشت که همانساعت بیماریم برطرف شد) و گویا از بند آزاد شدم ، و بسیارى از مردم آنرا انجام داده اند و از آن سود برده اند.
۱۰کشوری که تابحال اسم شان را نشنیده اید!!
در جهان تعدادی کشور بسیار کوچک است که شاید تاکنون اسم آن ها را هم نشنیده باشید. کشورهایی که شاید کوچک و جمعیت کمی داشته باشند، و این باعث شده باشد که درباره آنها چیزی ندانید. در اینجا ما ده مورد از آنها را به شما معرفی می کنیم:
1. ناگورنو کاراباخ
جمعیت : ۱۱۰۰۰۰
مساحت : ۴۴۲۴۱۰۲ مایل مربع
مرکز : استپاناکرت
این جمهوری بین ارمنستان و آذربایجان قرار دارد، اما این کشور به هیچ کشور دیگری وابسته نیست، در جایی که ۹۵ درصد از جمعیت ارمنی است و ما بقی یونانیان و کردها هستند.
۲٫ جزایر پیتکرن
جمعیت : ۵۰
مساحت : ۱۸ مایل مربع
مرکز : آدم هوستون
جزایر پیتکرن یک مجمع الجزایر آتشفشانی شامل چهار جزیره، که قبلا مستعمره انگلیس بودند، می باشد. زبان رسمی آنها انگلیسی و تاهیتی است. در سال های اخیر کلیساهای این جزیره را بسته اند چرا که تنها هشت نفر در هر هفته برای عبادت به آنها مراجعه می کردند. همچنین این جزیره فقط یک رستوران دارد.
۳٫ جزایر کوک
جمعیت : ۱۹۵۶۹
مساحت : ۹۱ مایل مربع
مرکز : Avarua
جزایر کوک سالانه پذیرای ۹۰۰۰۰ گردشگر است.بنابراین گردشگری صنعت و منبع اصلی درآمد ساکنانش است. از دیگر منابع درآرمد صادرات غذاهایی دریایی و میوه می باشد.
۴٫ توکلائو
جمعیت : ۱۴۱۶
مساحت : ۵ مایل مربع
مرکز : ندارد
توکلائو یک کشور با حداقل درآمد در جهان است. بنابراین، مردمانش بیشتر با کمک های نیوزیلند زندگی می کنند. ۹۶% از جمعیت توکلائو مسیحی هستند.
۵٫ جزیره من (مرد)
جمعیت : ۸۰۰۸۵
مساحت : ۳۳۹ مایل مربع
مرکز : داگلاس
جزیره ما بین بریتانیا و ایرلند، در دریای ایرلند است. منبع اصلی در آمد آنها بانک دریای و گردشگری است.
۶٫ Guernsey
جمعیت : ۶۵۵۷۳
مساحت : ۳۰ مایل مربع
پایتخت : سنت پیتر پورت
جزیره ای پر از صخره های شیب دار، به خصوص در جنوب آن، که مکانی مناسب برای دامپروری و باغبانی را به وجود آورده است. این جزیره مقصد توریستهای دوست دار طبیعت و پرندگان است. آب هوای این منطقه تقریبا مدیترانه ای و درجه حرارت آن به ندرت به زیر صفر و در تابستان ها هم کمتر به بیش از ۲۰ درجه می رسد، در نتیجه این جزیره مکان مناسبی برای رشت درخت سرو، موز و نخل است.
۷٫ کومور
جمعیت : ۷۹۸۰۰۰
مساحت : ۸۶۳ مایل مربع
مرکز : Moroni
کومور یک کشور جزیره ای در آفریقا ، بین موزامبیک و ماداگاسکار در اقیانوس هند واقع شده است. زمانی یک مستعمره فرانسه بود و در حال حاضر حدود ۳۰۰٫۰۰۰ نفر فرانسوی در کومور زندگی می کنند. ۹۸ درصد از جمعیت این کشور مسلمان است.
۸٫ تووالو
جمعیت : ۱۲۳۷۳
مساحت : ۱۰ مایل مربع
مرکز : فونافوتی
تووالو کشوری جزیره ای در اقیانوس آرام است. این جزیره که در گروه جزایر پلی نزی قرار دارد، سابقا جزایر الیس نامیده می شده است. این کشور در قرن نوزدهم میلادی مستعمره انگلیس شد و در سال ۱۹۷۸ استقلال خود را به دست آورد. حکمران را ملکه انگلیس با پیشنهاد نخست وزیر تووالو انتخاب می کند. مجلس نمایندگان این کشور ۱۵ کرسی دارد که نمایندگان آن با رای مردم برای دوره ای چهار ساله انتخاب می شوند. این کشور که تماما مسطح است، هیچ نقطه ای با ارتفاعی بیش از ۴٫۵ متر ندارد. به همین دلیل مسئله گرم شدن جهانی به معضلی مهم برای این کشور تبدیل شده است.
۹٫ نائورو
جمعیت : ۱۴۰۱۹
مساحت : 2 مایل مربع
مرکز : آرون
نائورو زمانی مستعمره امپراطوری آلمان بود. پارلمان ۱۸ نفره با رأی تمامی افراد بالغ هر سه سال انتخاب میگردد. مردم در ماههای نوامبر تا فوریه به جمع آوری آب باران می پردازند زیرا آب شرب در این کشور بسیار کمیاب است. در این کشور نیروی مسلحی وجود ندارد و استرالیا مسئول دفاع از نائورو است.
۱۰٫ وانواتو
جمعیت : ۲۴۳۳۰۰
مساحت : ۴۷۰۶ مایل مربع
پایتخت : پورت ویلا
در این جا ۹۰ درصد مردم به فروش ماهی برای گذاران زندگی مشغولند و ۸۰ درصد از جمعیت در روستاهای دورافتاده زندگی می کنند. غواصی از جاذبه های اصلی توریستی است. صادرات وانوآتو را نارگیل، ماهی و کاکائو تشکیل می دهند و یسلاما، انگلیسی و فرانسوی از زبانهای رسمی به حساب می آیند.
منبع : سیمرغ دات کام
مطالب مرتبط:
دختری به کوروش کبیر گفت:من عاشقت هستم.کوروش گفت لیاقت شما برادرمن است که ازمن زیباتر است و پشت شما ایستاده.دخترک برگشت ودید کسی نیست.کوروش گفت:اگر عاشق بودی پشت سرت را نگاه نمیکردی
دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.
.
.
.
اگر میخواهید دشمنان خود را تنبیه کنید به دوستان خود محبت کنید.
.
.
.
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است .
.
.
.
وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما
.
.
.
سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد .
.
.
.
اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید .
.
.
.
افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند.
.
.
.
پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر .
.
.
.
کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم .
.
.
.
کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید .
.
.
.
انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند .
.
.
.
همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد
تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است .
* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
دشوارترین قدم، همان قدم اول است .
.
.
.
عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید .
.
.
.
آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد .
.
.
.
وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید .
.
.
.
من یاور یقین و عدالتم من زندگی ها خواهم ساخت، من خوشی های بسیار خواهم آورد من ملتم را سربلند ساحت زمین خواهم کرد، زیرا شادمانی او شادمانی من است.
منابع:http://alireza747.persianblog.ir/post/35
مطالب مرتبط:
هر مسلمانی درختی بنشاند یا کشته ای بکارد و انسان یا پرنده یا حیوانی از محصول آن بخورد برای وی صدقه محسوب میشود.
این داستان رو دوستم برام تعریف کرده و قسم میخورد که واقعیه:
دوستم تعریف میکرد که یک شب موقع برگشتن از ده پدری تو شمال طرف اردبیل،
جای اینکه از جاده اصلی بیاد، یاد باباش افتاده که می گفت
جاده قدیمی با صفا تره و از وسط جنگل رد میشه!
اینطوری تعریف میکنه:
من احمق حرف بابام رو باور کردم و پیچیدم تو خاکی
۲۰ کیلومتر از جاده دور شده بودم که یهو
ماشینم خاموش شد و هرکاری کردم روشن نمیشد.
وسط جنگل، داشت شب میشد، نم بارون هم گرفته بود .
اومدم بیرون یکمی با موتور ور رفتم دیدم نه میبینم،
نه از موتور ماشین سر در میارم!!
راه افتادم تو دل جنگل، راست جاده خاکی رو کرفتم و مسیرم رو ادامه دادم.
دیگه بارون حسابی تند شده بود.
با یه صدایی برگشتم، دیدم یه ماشین خیلی آرام وبی صدا بغل دستم ایستاد .
من هم بی معطلی پریدم توش.
اینقدر خیس شده بودم که به فکر اینکه توی ماشینو نیگا کنم هم نبودم.
وقتی روی صندلی عقب جا گرفتم، سرم رو آوردم بالا واسه تشکر
دیدم هیشکی پشت فرمون و صندلی جلو نیست!!
پشتم لرزید .
داشتم به خودم میومدم که ماشین یهو همونطور بی صدا راه افتاد
هنوز خودم رو جفت و جور نکرده بودم که تو یه نور رعدو برق دیدم
یه پیچ جلومونه!
تمام تنم یخ کرده بود.
نمیتونستم حتی جیغ بکشم
ماشین هم همینطور داشت میرفت طرف دره.
تو لحظه های آخر خودم رو به خدا اینقدر نزدیک دیدم
که بابا بزرگ خدا بیامرزم اومد جلو چشمم.
تو لحظه های آخر، یه دست از بیرون پنجره،
اومد تو و فرمون رو چرخوند به سمت جاده
نفهمیدم چه مدت گذشت تا به خودم اومدم.
ولی هر دفعه که ماشین به سمت دره یا کوه میرفت،
یه دست میومد و فرمون رو میپیچوند.
از دور یه نوری رو دیدم و حتی یک ثانیه هم تردید به خودم راه ندادم.
در رو باز کردم و خودم رو انداختم بیرون.
اینقدر تند میدویدم که هوا کم آورده بودم.
دویدم به سمت آبادی که نور ازش میومد
رفتم توی قهوه خونه و ولو شدم رو زمین
بعد از اینکه به هوش اومدم جریان رو تعریف کردم
وقتی تموم شد، تا چند ثانیه همه ساکت بودند
یهو در قهوه خونه باز شد و دو نفر خیس اومدن تو،
یکیشون داد زد:
ممد نیگا! این همون احمقیه که وقتی ما داشتیم ماشینو هل میدادیم
هـشـام بـن سـالم گـویـد: از امـام صـادق علیه السلام شنیدم که مى فرمود: وعده مؤ من به بـرادر (دیـن ) خـود نذرى است که کفاره ندارد، پس هر که بآ وفا نکند بمخالفت وعده با خدا برخاسته و خود را در غضب او انداخته ، این است گفتار خدایتعالى که (فرماید:): (((اى کـسـانـیـکـه ایمان آورده اید چرا گوئید آنچه را نکنید چه دشمنى گرانى است نزد خدا که بگوئید آنچه را نکنید))) (سوره صف آیه 2 3).
مـقـصـود از گـفـتـار حـضرت که فرمود:(((نذرى است که کفاره ندارد))) بحسب ظاهر براى تـغـلیـظ و اهـمـیـت آن بـر سـایـر نذرها است ، و حمل بر تخفیف و سبکتر بودنش از نذرهاى دیگر، خلاف ظاهر و سیاق عبارت است ، مجلسى (ره ) گوید: اینکه فرمود: (((فبخلف الله بـداء))) بـراى ایـنـسـت کـه خـداونـد از بـنـدگـان پـیـمـان گـرفـتـه کـه بـدسـتـوراتـش عـمـل کنند و نواهى او را ترک نمایند، و چون دستور بوفاء بعهد داده و از خلف و عده نهى فـرمـوده ، پـس آنـکـس کـه خـلف وعـده کـند با عهد خدا مخالف کرده ، سپس در تفسیر آیه و شـاءن نـزولش گـفـتار مفسرین و مختار خود را نقل فرموده که جمعى گفته اند آیه درباره مـنـافـقین و مخالفین نازل شده و ذکر آن بطول انجامید و از وضع ترجمه و شرح ما خارج است
در این پست میخوام مطلبی رو قرار بدم که دوستام خیلی لز اون حرف میزنن ولی مضرات آن رو نمیدونن.مطلبی در مورد خود ارضایی خواهشا کامل بخونید.
مضرات خودارضایی در مردان
ضرب المثل های حقوقی
امـام صـادق عـلیـه السـلام فـرمـود: على بن حسین بفرزندانش مى فرمود: از دروغ کوچک و بـزرگـش ، جـدى و شـوخـیـش بـپـرهـیـزید، زیرا آنکسکه در چیز کوچک دروغ گفت بدروغ بـزرگ نـیـز جـرئت پـیـدا کـند آیا ندانید که رسولخدا (ص ) فرمود: بنده (خدا) پیوسته راسـت گـویـد تـا خـدا او را صـدیـق نـویسد، و پیوسته دروغ گوید تا خدا او را کذب (و دروغگو) نویسد
ماه عسل
تا به حال به این فکر کردید که چرا به ماه عسل می گویند ماه عسل و چیز دیگری نمی گویند. ما بر آن شدیم که جواب این سئوال را برایتان پیدا کنیم که از این قرار است.
در کشور بابل در چهار هزار سال پیش رسمی وجود داشته است که بر اساس آن یک ماه پس از مراسم عروسی، پدر عروس برای دامادش یک نوع نوشیدنی شیرین که از عسل درست شده بود تهیه می کرده، آنها این ماه را ماه عسل می گفتند. امروزه این اصطلاح را برای ماه نخست ازدواج بکار می برند.
امـام صـادق عـلیـه السـلام فـرمـود: على بن حسین بفرزندانش مى فرمود: از دروغ کوچک و بـزرگـش ، جـدى و شـوخـیـش بـپـرهـیـزید، زیرا آنکسکه در چیز کوچک دروغ گفت بدروغ بـزرگ نـیـز جـرئت پـیـدا کـند آیا ندانید که رسولخدا (ص ) فرمود: بنده (خدا) پیوسته راسـت گـویـد تـا خـدا او را صـدیـق نـویسد، و پیوسته دروغ گوید تا خدا او را کذب (و دروغگو) نویسد
تخمین میزان آلزایمر
اگر مفهوم پیام تصویری ذیل را در کمتر از 30 ثانیه حدس زدید احتمال ابتلای شما به آلزایمر کمتر از 100 درصد خواهد بود.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
متوجه نشدی؟
جدایی نادر از سیمین!
امـام صـادق (ع ) روایـت شـده که فرمود: بدرستى که مبغوض ترین خلق خدا آن بنده ایستکه مردم از زبانش پرهیز کنند
کنایه لاریجانی به شوخیهای احمدینژاد
فارس:جلسه علنی امروز نمایندگان در حالی کار خود را آغاز کرد که پیش از آغاز جلسه علنی امیر پوردستان فرمانده نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی ایران به مناسبت روز ارتش یعنی 29 فروردین در مجلس حضور یافته بود و به نمایندگان توضیحاتی را ارائه داده بود.
جلسه علنی امروز مجلس با حاشیه هایی همراه بود:
* قبل از آغاز جلسه علنی حسین نجابت گفت که نمایندگان استیضاح کننده شیخ الاسلام امضاهای خود را پس گرفتند اما همزمان با آغاز جلسه علنی و زمانی که هیئت رئیسه دستور کار جلسه امروز را قرائت کرد، استیضاح شیخ الاسلام اولین دستور کار امروز پارلمان اعلام شد.
* بعد از قرائت قرآن و ترجمه آیات عضو هیئت رئیسه مجلس اعلام کرد که نمایندگان استیضاح کننده امضاهای خود را پس گرفتند بر همین اساس امروز بررسی استیضاح نخواهیم داشت؛ اظهارات عضو هیئت رئیسه مجلس واکنش نمایندگان را به همراه داشت به طوری که حدود یک ساعت از وقت امروز پارلمان به بحث و تذکر و اخطار در مورد استیضاحی سپری شد که استیضاح کنندگان با توجه به مصالح کشور و وعده های صوتی و تصویری مرتضوی مبنی بر استعفا و به درستی آن را پس گرفته بودند.
* مصطفی کواکبیان بدون ذکر نام و در واکنش به حرف های کوچک زاده اظهار داشت: یکی دوست دارد وکیل الدوله باشد و آزاد است اما چرا دهان خود را باز می کند و یک سره فحش می دهد. وی می خواهد به یکی دیگر فحش دهد، از اصلاح طلبان صحبت می کند.
* سنایی نهاوند در جلسه علنی امروز شعرخوانی کرد؛ وی گفت: بی روز تو نیست هرچه در عالم هست/ از خود بطلب هر آنچه خواهی که تویی
علی لاریجانی رئیس مجلس بعد از شعرخوانی سنایی به به جانانه ای گفت و بعد هم خطاب به این نماینده اظهار داشت: به جای این اشعار ماده آئین نامه را بفرمایید.
* کاظم جلالی نماینده شاهرود هم هنگام بیان تذکرش گفت که می خواهم شوخی کنم؛ همه دعواها سر هیئت رئیسه است البته رئیس مجلس نسبت به این مسئله واکنش نشان داد و گفت: اخیرا مد شده در مجلس زیاد شوخی می کنند، اینجا جای صحبت ها و مسائل جدی است.
* دکتر مسعود پزشکیان که عضو کمیسیون بهداشت مجلس هم هست، در حاشیه جلسه علنی امروز عکس رادیولوژی یکی از همکاران خود را بررسی کرد. در هنگام بررسی عکس رادیولوژی یکی از نمایندگان توسط پزشکیان عکاسان سوژه را مناسب دیدند و همه با هم به عکاسی از این سوژه پرداختند.
* راهروهای امروز پارلمان نیز خالی از حاشیه نبود. زمانی که یکی از خبرنگاران با پرسیدن سؤالات جهت دار به سود فتنه سعی داشت بروجردی را وادار کند در خصوص پرونده کهریزک و مرتضوی سخنانی را بیان کند، بروجردی با زیرکی تمام سؤال این خبرنگار را که چند دقیقه به طول انجامید، پاسخ داد.
* در حاشیه جلسه علنی امروز و زمانی که یکی از نمایندگان از بانیان جلسه معروف باغ گیلاس بود، در راهرو حضور داشت، برخی افراد به شوخی به وی می گفتند چرا ما را به باغ گیلاس دعوت نکردید؟
جمیل بن دراج گوید: از امام صادق (ع ) این قول خـداى عـزّوجـلّ را پـرسـیدم : (((اعراب گفتند ما ایمان آوردیم . بگو ایمان نیاوردید، بلکه بـگـویـیـد اسـلام آوردیـم ، تـا هنوز ایمان در دلهایتان نفوذ نکرده است ، 14 سوره 49))) فرمود: مگر نمى بینى که ایمان غیر از اسلام است
حمله سایت حامی موسوی به پهلوی و اسراییل
کیهان:مدیر یک شبکه ضدانقلاب تایید کرد که خوانندگان لس آنجلسی به جمهوری اسلامی اطلاعات می دهند.
«شهرام.هـ» سلطنت طلب، در تایید حرفهای یک شنونده که از افشای اطلاعات خوانندگان لوس آنجلسی توسط یکی از همین افراد خبر می داد، تایید کرد که برخی از خوانندگان با جمهوری اسلامی در زمینه مسائل اطلاعاتی همکاری دارند.
جرس با بیان اینکه «رضا پهلوی در مصاحبه با کانال 10 تلویزیون اسرائیل، از دولتمردان اسرائیل خواست تا به جای حمله به ایران، کمک های مالی و تکنولوژیکی خود را به مخالفان رژیم اختصاص دهند»، نوشت: ظاهراً او ناامید از کمک های آمریکا و غرب دست کمک به سمت اسرائیل دراز کرده است. اما باید پرسید آیا برای مبارزه می توان به هر ترفندی متوسل شد؟ رژیم اسرائیل به دلیل حمایت مالی و معنوی غرب از زمان تأسیس تاکنون دارای کارنامه سیاهی در مورد رعایت قوانین سازمان ملل و حقوق بشر است. کلیه قطعنامه هایی که بر علیه اسرائیل به سازمان ملل رفته است توسط آمریکا وتو شده است و اسرائیل تنها حکومتی است که در دنیا فراتر از قوانین و چارچوب های بین المللی رفتار می کند.
نویسنده اضافه می کند: دولت اسرائیل یک دولت نژادپرست است و حتی حقوق شهروندان مناطق تحت اشغال خود را به رسمیت نمی شناسد و با خودی و غیر خودی کردن شهروندان خود و جداسازی جنسیتی مورد انتقاد بزرگترین حامی خود، یعنی آمریکا قرار گرفته است. تلاش دولت اسرائیل و حمایت پشت پرده آن از حرکت های جدایی طلبانه در آذربایجان و کردستان و همچنین ارتباط نظامی با گروه تروریستی جندالله، همگی نشان از نیت پلید اسرائیل برای تجزیه ایران دارد.
سعدان گوید: به امام صادق (ع ) عرض کردم : چیست آن که ایمان را در بنده پایدار کند؟ فرمود: ورع و پارسائى (و پرسیدم ) آنچه که او را از ایمان بیرون بود چیست ؟ فرمود: طمع است
عجیب ترین خانواده در ایران
این خانواده عجیب تا به حال با هیچ انسانی غیر از خودشان معاشرت نداشتهاند، ساندویچ و غذاهای امروزی نخوردهاند،موبایل را به چشم ندیدهاند و تمام این اتفاقات در سال ۱۳۹۰ در مرکز شهر مشهد افتاده است تنها همبازی آن ها در تمام این ۳۵ سال تعدادی گوسفند زنده بودند که پدر آنها برای رهایی از تنهایی برایشان گرفته بود عجیبتر از تمام این حوادث ثروت هنگفتی است که حالا پدر خانواده برای آنها به ارث گذاشته پسر دوم خانواده برای اولین بار به تنهایی از در منزل خارج شد. او حاضر شد حقایقی شگفتانگیز را از این خانه مرموز در اختیار ما قرار دهد
شروع اسارت
لباس سفید عروسی به تن داشت که پا در خانهای طلسمشده گذاشت. دختر روستایی به اصرار پدر و مادرش با مردی ازدواج کرد که همسری نازا داشت و نمیدانست که بعد از مراسم ازدواج برای همیشه روستایشان را ترک خواهد کرد. باور کردنی نیست حتی اگر واقعیت داشته باشد! ۱۹ سال بیشتر نداشت که مردی در خانهشان را زد، کارمند بود و میخواست با این دختر جوان و شاداب ازدواج کند، وقتی شنید قرار است هووی زن نازایی شود به گوشهای پناه برد، میدانست خودش حق انتخاب ندارد و پدر و مادرش با تصور اینکه خواستگار کارمند است و حقوقی دارد وی را به او خواهند داد. بار سفر را بستند تا به مشهد بروند، حتی اشکهایش خشک شده بود.
شاید باید به خاطر تنهاییهایش گریه میکرد، بهخود دلداری میداد تا تصور کند شوهرش فرشته است که میخواهد به او پروازکردن یاد بدهد. با دنیایی از امید عروس شد. ۳۵سال پیش بود که در خانهای با دیوارهای سیمانی و شیروانی زنگزدهای باز شد و نوعروس با پای گذاشتن روی موزائیک حیاط برای همیشه زندانی شد. در نخستین حکمی که از سوی شوهرش صادر شد باید نه تنها با خانوادهاش برای همیشه قطع رابطه میکرد بلکه حق خروج از آن چهاردیواری را نداشت. مرد رفتار عجیبی داشت، نوعروس جوان بود و خواست یاغیگری کند که زیر مشت و لگدهای شوهر چارهای جز تسلیم ندید، همان سکوت نخست کافی بود تا دیگر جرات نداشته باشد یک کلمهای حرف بزند.
نو عروس همراه با دیوارها و ثانیهها روز به روز فرسودهتر میشد در فضای سرد و بیروح خانه متروکه. وقتی برای نخستینبار باردار شد تصور کرد دوران بدبختیها تمام شده است، میدانست شوهرش بچهدوست دارد و همین میتواند در زندان را به روی او باز کند و پر پرواز را به او بدهد. این روزنه امید نیز رنگ باخت چون پدر خانواده نه تنها در زندان را باز نکرد بلکه دختر و ۳پسرش را نیز به سرنوشت مادرشان گرفتار کرد.
مادر زندانی
خانه پر از سکوت بود، همه از پدر وحشت داشتند، همسایهها این خانه را یک معما میدانستند، بچهها تنها زمانی دیده میشدند که به مدرسه میرفتند. پدر هرازگاهی به خانه سرکی میکشید و خرید برعهده خودش بود، هر بار میآمد آشغالهایی با خود همراه داشت و در گوشهای از حیاط میگذاشت، روز به روز خانه شیروانیدار پر از زباله میشد تا جاییکه ماشین پیکان زیر همین آشغالها مدفون شد.
بچهها حق بازی حتی در حیاط خانه را نداشتند بیشتر با نگاه بود که با هم حرف میزدند وقتی نمرههایشان۲۰ میشد انگیزهای برای خوشحالی نداشتند انگار سلامدادن را یاد نگرفته بودند و در یک جزیره ناشناخته تنهای تنها بودند. کتکخوردن از پدر یک عادت شده بود، وقتی پای در خانه شیروانی میگذاشتی باور نمیکردی خانواده در آن زندگی میکنند، بوی بد زباله و فاضلاب همه را به عقب میراند انگار مادر خانواده نیز روحیهای برای تمیزی نداشت، همه جا را خاک گرفته و زیبایی حیاط خانه لابهلای تپهای از زباله گم شده بود.
بچهها یکی پس از دیگری با نمرات ممتاز دیپلم گرفتند و تنها بهانه برای خارجشدن از خانه را نیز از دست دادند. همه میدانستند قفل این اسارت روزی شکسته خواهد شد، پدر خانواده بدبین و سختگیرتر شده بود تا اینکه بیمار شد و خیلی زود خود را تسلیم سرنوشت مرگ کرد. طلسم شکست، وقتی مادر و بچهها شنیدند زنگ پرواز نواخته شده است حتی بهدلیل مرگ پدر قادر به گریه نبودند.
دیدار پس از ۳۵ سال
در آهنی زنگزده با صدای خشکی باز شد و آنها برای همیشه آنجا را ترک کردند، صحنه دیدار زن با خانواده روستاییاش آن هم بعد از ۳۵ سال زندگی در زندان. بچهها انگار از دنیای دیگری آمدهاند، هیچکس را نمیشناختند و نمیدانستند در مهمانیها چه رفتاری داشته باشند. خانه پر از سکوت دیگر جایماندن نبود جالب این که مشخص شد پدر سختگیر نزدیک به یک میلیارد تومان برای زندانیهایش ارثیه گذاشته است. با مرگ مرد مرموزی در مشهد، راز زندگی وحشتناک خانوادهاش در یک خانه متروکه و فرسوده فاش شد. همسر این مرد از همان روز نخست ازدواج در خانه زندانی بوده و بچههایش نیز مانند او، مطیع دستورات پدر سلطهگر بودند. وقتی ماموران کلانتری شهید فیاضبخش مشهد وارد خانه شیروانی شدند باور نمیکردند داستان زندگی زنی با ۴ بچهاش در این خانه واقعیت داشته باشد.
زندگیام سوخت
زن ۵۴ساله با چهرهای تکیده، شادی کمروحی به چشمهایش داده بود و دل پردردی داشت، ۳۵سالی میشد که تنها مونس و همدمش بچههایی بودند که سرنوشتی بهتر از او نداشتند. این زن با ادبیات خاصی حرف میزند: «۱۹سال بیشتر نداشتم که با این مرد ازدواج کردم، از وقتی به این خانه آمدم جز بداخلاقی و بیاعتنایی ندیدم، باید با همه قطع رابطه میکردم، به کتکهای شوهرم عادت کرده بودم و گریههایم تنها با نوازش بچهها آرام میگرفت». وی میگوید: «یک روز زن همسایه آتش تنوری برای ما آورد، در را به آرامی باز کردم و آن را گرفتم، وقتی شوهرم متوجه شد آن را از دستم گرفت و به سرم کوبید، باور میکنید همکلاسیهای بچههایم نیز جرات آمدن به در خانه را نداشتند، شوهرم آنها را هم کتک میزد.»
زن آهی کشیده و ادامه میدهد: «وقتی شوهرم نبود راحتتر زندگی میکردیم البته جرات خارجشدن از خانه را نداشتیم اما حتی اگر در خواب او را میدیدم از ترس میلرزیدم، ابتدا سعی میکردم خانهای تمیز داشته باشم بعد که دیدم هر کاری میکنم پدر بچهها اعتنایی ندارد و با جمعآوری زباله و رنگنزدن به دیوارها خانه را به یک زبالهدان تبدیل کرده من هم دل و دماغم را از دست دادم و خانه روز به روز خاک گرفتهتر شد.» زن از رهایی لذت میبرد و میگوید: «در این سالها در هیچ مراسمی خانوادگی و فامیلی شرکت نکردیم، شوهرم وقتی بیرون میرفت روی در علامت میگذاشت و اگر بدون اجازه در باز میشد من و بچهها را کتک میزد، در این مدت سلامت روحی و جسمیام را از دست دادم و وقتی پدر بچهها مُرد توانستم برادرها و خواهرانم را ببینم، یک آرزو بود که به آن رسیدم.»
وی از روز نخست آزادی میگوید: «باورم نمیشد مشهد اینقدر تغییر کرده باشد، مهمتر از همه شنیدم یکمیلیارد تومان ارثیه داریم که دیگر برای خوشبختی ما فایدهای نداشت، ما از همهچیز محروم بودیم و حالا یک ثروت خوب داریم، اما کل دنیا را هم داشته باشیم دیگر فایدهای نداشت، چرا که زندگی و سرنوشتمان سوخته و از این به بعد تنها شرایط بهتری خواهیم داشت و من از اینکه بچههایم اجتماعی نیستند نگران هستم.»
گفتوگوی اختصاصی با پسر بزرگ خانواده اسیر در خانه شیروانی
پسری با عینک تهاستکانی پیش رویمان نشست، ۳۲ سال دارد، اما رفتارش کودکانه است، به سختی داخل خانه شیروانی دعوتمان میکند. «مهدی» با استرس عجیبی جلوتر قدم برمیدارد، خانه کلنگی به فروش گذاشته شده است، در حیاط مقدار زیادی آشغال، تکههای آهنپاره، پلاستیک و نان خشک روی هم تلنبار شده. هر قدم که برمیداری تصور میکنی یا زیر پایت فرو خواهد رفت یا حیوان گزندهای به تو حمله خواهد کرد. شاید پیش از فروش این خانه، دیوارهایش آوار شوند. زیرزمین مخوفی دارد، پای در اتاق پر از خاک میگذاریم که تلویزیون کوچکی در وسط آن قرار دارد، در یک قدمیاش پتویی کثیف میبینیl که انگار کسی زیر آن خوابیده است، مهدی میگوید برادرش دوست ندارد کسی را ببیند، از آنجا خارج میشوم و از مهدی میخواهم به همه سوالاتم جواب بدهد. مکث میکند، انگار نمیخواهد حرفی بزند، انتظار دارم از حالات چهرهاش پی به راز درونش ببرم اما امکان ندارد. درحالیکه چشمانش نشان میداد جواب منفی خواهد داد، ناگهان میپذیرد.
در اتاقی پر از تارهای عنکبوت مینشینم، نخستین سوالم ناشی از کنجکاویام بود:
چرا به سر و وضع خانه نرسیدهاید؟
مهدی، نگاهش را به اطراف میچرخاند: در زندگی ما دیگر حوصلهای نبود که دست به تعمیرات بزنیم، نه مادرم و نه ما روحیهای نداشتیم، ما تنها زنده بودیم، زندگی نمیکردیم.
چرا این شرایط را داشتید؟
پسر جوان انگار به سکوت عادت کردهاست خیلی طول میکشد تا حرفی بزند: «ما از پدرمان وحشت داشتیم، ببینید یک خواهر و ۲ برادر دارم، هیچ کدام ازدواج نکردهایم و همهمان به نوعی مشکل روحی و روانی داریم، مادرم که دختر روستایی بود همسر دوم پدرم شد آنها ده سال با هم تفاوت سنی داشتند و هیچوقتی نتوانستند زندگی خوبی داشته باشند.»
مادرت چه رفتاری با پدرت داشت؟
مادرم از پدرم میترسید البته من و خواهر و برادرانم هم میترسیدیم، مرد وحشتناکی بود.
مگر چه رفتاری داشت؟
پدرم خیلی سختگیر بود و اجازه نمیداد از خانه بیرون برویم، کسی نیز حق نداشت به خانهمان رفتوآمد کند.
دلیلی نداشت؟
معتقد بود در خارج از خانه ما خلافکار و معتاد میشویم نسبت به مادرم نیز بدبین و شکاک بود، شاید راست میگفت، ما الان
نه معتاد هستیم و نه خلافکار اما به جای آن روانی شدیم، ما یک عمر زندانی بودیم.
زندانی؟
منظورم زندانیشدن در همین خانه است، مادرم ۳۵سال پا از این خانه بیرون نگذاشت، من و خواهر و برادرانم نیز تنها اجازه داشتیم به مدرسه برویم و زود برگردیم.
در مدرسه دوستانی داشتی؟
در مدرسه هیچوقت با کسی دوست نشدیم چرا که میدانستیم پدرم بفهمد بیچارهایم.
ما تسلیم بودیم
معلمانتان علت این رفتارها را نمیپرسیدند؟
چون از نظر تحصیلی همیشه شاگرد اول بودیم و هوش و استعداد زیادی داشتیم از طرف معلمان و مدرسه مشکل خاصی احساس نمیشد و کسی شک نکرد در چه شرایطی زندگی میکنیم.
بستگانتان بیتفاوت بودند؟
آنها هیچ رفتوآمدی به خانهمان نداشتند، همگی از پدرم دلخور بودند، بستگان مادرم که روستایی هستند جرات نداشتند به سراغ ما بیایند.
به روستای مادرت نرفتهاید؟
اصلا، اعضای خانواده ما تابهحال به مسافرت نرفته، هنوز از مشهد خارج نشدهایم.
جایی را میشناسید؟
تنها از طریق تلویزیون شهرهای مختلف و مناطق تفریحی کشورمان را شناختهایم.
خودت تمایلی به سفر داری؟
راستش را بخواهید دوست نداریم به مسافرت برویم، بهاین زندگی عادت کردهایم، ببینید در ایام عید و تابستان همیشه در خانه زندانی بودیم، پدرم همهچیز را میخرید حتی حق بازی در حیاط را هم نداشتیم.
با پدرتان حرف میزدید؟
کتکهای پدرمان تنها چیزی است که از او به یاد داریم، او اصلا اهل دردودل کردن و حرفزدن نبود.
با مادر و خواهر و برادرانت چطور؟
حرف نزدن یک عادت شده بود، هیچیک از ما با هم چندان حرفی نمیزدیم، خیلی از چیزهایی را که میخواستیم و حتی انتظارات خود را از همدیگر با نگاه به هم میفهماندیم و زیاد صحبت نمیکردیم.
هم بازیای نداشتید؟
تنها هم بازیهایمان تعدادی گوسفند بودند که مدتی پدرم در حیاط خانه نگهداری میکرد اما بوی بد آنها باعث شد همسایهها اعتراض کنند و پدرم با دعوای مفصلی گوسفندان را با خود برد و باز تنها ماندیم.
پدر ولخرجی داشتی؟
اصلا، از روزگار خانه مشخص است که پدرم خسیس بود، در عمرم پول توجیبی نگرفته و هر چه خودش میخواست میخرید.
مادرت جر و بحثی نداشت؟
گاهی اوقات جر و بحث داشتند، پدرم خیلی عصبی بود و در آن سو مادری مطیع و آرام داشتم، هیچوقت اختلافات آنها جدی نشد، من و خواهر و برادرانم نیز تسلیم پدرمان بودیم و هیچگاه گلایهای نکردیم.
متوجه شدم جواب سلام من را ندادی، چرا؟
نمیدانم چقدر باید جواب این سوال را بدهم، دوست ندارم با کسی حرف بزنم، از زمان کودکی هم اگر بچههای همسایهمان سلام میکردند حق نداشتم جوابشان را بدهم چون پدرم راضی نبود با کسی حرف بزنم و اگر خلاف این را از من و دیگر اعضای خانوادهام میدید به حسابم میرسید.
در خرید لباس حق انتخاب داشتید؟
اصلا، در موقع لباسخریدن میگفت که نباید لباس شیک و مد روز باشد با اینکه پول به ما نمیداد همیشه تاکید داشت ولخرجی نکنیم.
وقتی خبر مرگ پدرت را شنیدی چه احساسی داشتی؟
ناراحت شدیم اما هیچکدام گریه نکردیم چون اعتقادی به گریه نداریم، روز سوم مرگ پدرم همراه بستگانمان به قبرستان رفتیم خیلی سعی کردم به زور چند قطره اشک بریزم اما فایدهای نداشت.
ارثیه میلیاردی میتواند جایگزین سرنوشت تلخ زندگیتان باشد؟
بعد از مرگ پدرم بود که فهمیدیم یک میلیاردتومان ارث بردهایم. آن را تنها پشتوانه خودمان میدانیم.
با این پول چه میکنی؟
یک خانه به ارزش۳۵۰ میلیون تومان در مشهد خریدهایم که مادر، خواهر و یکی از برادرانم در آنجا زندگی میکنند.
پس تو و برادرت چرا اینجا هستید؟
میخواهیم این خانه را بفروشیم و برای همیشه آن را فراموش کنیم، اینجا ماندهایم تا برخی از اثاثیهمان را دزد نبرد، بعد از فروش حتما به همان خانه میرویم.
پدر خوب یعنی دکتر حسابی
از لحاظ روحی در چه شرایطی هستید؟
خواهرم سخت بیمار است، هم از لحاظ روحی و هم جسمی، باید مقداری از پولها را خرج درمان او بکنیم.
میخواهی چه شغلی را دنبال کنی؟
هیچ فکری در این خصوص نکردهام با این ارث باید خیالمان راحت باشد و نگران شغل نباشیم.
چه آرزویی داری؟
من هیچ آرزویی ندارم، موبایل هم ندارم.
درخصوص عشق چه میدانی؟
تا بهحال عاشق نشدهام چون با کسی معاشرت نکردهام.
میخواهی ازدواج کنی؟
معیار خاصی برای انتخاب همسر درنظر دارم؛ میخواهم صداقت داشته باشد و اگر روزی مثل پدرم خواستم به او ظلم کنم، سکوت نکند و حق خودش را بگیرد.
خودت مثل پدرت خواهی شد؟
امکان ندارد، من معتقدم باید به همسرم خیلی محبت کنم و زندگی آسان و راحتی برایش فراهم کنم.
پدر خوبی برای بچههایش خواهی بود؟
در مسئله اینکه آیا بچهدار میشوم یا نه باید بگویم تا به حال فکرش را نکردهام، بچه خیلی خوب است و قول میدهم اگر روزی بچهدار شدم با بچههایم دوست باشم، آنها را به پارک ببرم، هر چه دوست دارند برایشان بخرم و حتی با آنها در خانهام بازی کنم.
وقتی پدرت زنده بود چه آرزویی داشتی؟
تنها آرزویم نمرههای ۲۰ درسهایم در مدرسه بود که با گرفتن دیپلم آن هم با معدل ممتاز اینسری از آرزوهایم نیز، مردهاند.
به موسیقی علاقه داری؟
هیچ اطلاعی از موسیقی ندارم اصلا اهل این جور چیزها نیستم، در این سالها تنها تفریح من و خانوادهام تلویزیون بوده است.
خواهرت خواستگاری دارد؟
خواهرم تنها دلنگرانی من است، دختر بسیار خوب و مهربانیاست اما هیچکس به خواستگاریاش نیامده.
دلتنگ پدرت هستی؟
گاهی دلم برایش تنگ میشود اما دوست ندارم در مورد گذشتهها چیزی به خاطر بیاورم، بعد از مرگ پدرم تنها یکبار، آن هم روز سوم مرگش به قبرستان رفتهام.
تا حالا ساندویچ خوردهای؟
در مورد غذای بیرون و ساندویچ باید بگویم اعتقادی به این نوع غذاها ندارم.
کدام منظره را دوست داری؟
در تلویزیون دیدهام دریا زیباست اما اطلاع زیادی از آن ندارم، تا حالا به ساحل دریا نرفتهام و نمیتوانم در مورد دریا نظری بدهم.
چه رنگهایی را دوست داری؟
رنگهای تیره و سورمهای را بیشتر دوست دارم.
تعریفت از زندگی چیست؟
همان چیزی که در یک کتاب خواندهام، زندگی یعنی فاصله بین نقطه تولد تا مرگ!
شعر دوست داری؟
اصلا اهل شعر نیستم، هوش و حواس شعرگفتن را ندارم.
بهنظرت بهترین پدر کیست؟
یک پدر باید مثل دکتر حسابی باشد و بچههایش را دوست بدارد. پدرم هیچوقت به هیچکس نگفت دوستت دارم، من هم تا به حال نگفتهام و بعید میدانم حاضر شوم از این جمله استفاده کنم.
آلبوم عکسهایتان را که نگاه میکنی چه حسی پیدا میکنی؟
باید بگویم ما تا به حال اصلا عکس نگرفتهایم و به جز عکسهایی که همراه پدرمان میرفتیم میگرفتیم یعنی آلبوم عکس نداریم، پدرم میگفت عکس گرفتن یعنی مسخرهبازی.
حرف دیگری نمانده، با دلی تکیده و غمگین میخواهیم از خانه پر از سکوت خارج شویم وقتی فضای به هم ریخته حیاط را میبینم و میپرسم چرا بخشی از آنجا خالی شده است میشنوم ، جای پیکان مدل ۵۷ پدرش است که سالها زیر زبالهها بود و بعد از مرگ وی بهعنوان خودروی فرسوده، فروختهاند.
مهدی، خیلی زود در را به روی من میبندد و داخل میشود، اما و اگرهای زیادی در ذهنم رژه میروند و اینکه باید چنین حقیقتی را بپذیرم و تصور نکنم کابوس دیدهام.
گردآوری : گروه اینترنتی ببینین . کام
منبع : مجله ایده آل
مطالب مرتبط:
چهل کار که دخترها نمیتونن انجام بدن >>>
۱- چیزی در مورد ماشین فهمیدن ، البته به جز رنگش …
۲- درک مضمون اصلی یک فیلم هنری
۳- ۲۴ ساعت رو بدون فرستادن sms زندگی کردن …۴- بلند کردن چیزی
۵- پرتاب کردن
۶- پارک کردن
۷- خواندن نقشه
۸- دزدی کردن از بانک
۹- آرام و ساکت جایی نشستن
۱۰- بیلیارد بازی کردن
۱۱- پول شام رو حساب کردن
۱۲- مشاجره کردن بدون داد کشیدن
۱۳- مواخذه شدن بدون گریه کردن
۱۴- رد شدن از جلوی مغازه کفش فروشی
۱۵- نظر ندادن در مورد لباس یک غریبه
۱۶- کمتر از بیست دقیقه داخل یک دستشویی بودن
۱۷- دنده ماشین را با انگشت عوض کردن
۱۸- راه انداختن درست یک ویدئو
۱۹- تماشای یک فیلم جنگی
۲۰- انتخاب سریع یک فیلم
۲۱- ایستاده جیش کردن
۲۲- ندیدن فیلم هندی
۲۳- غیبت نکردن
۲۴- فحش ناموسی دادن
۲۵- نرقصیدن موقع شنیدن یک آهنگ شاد
۲۶- آرایش نکردن
۲۷- لاک نزدن
۲۸- صحبت نکردن وقتی که باید ساکت باشن
۲۹- سیگار برگ و یا چپق کشیدن
۳۰- درک کردن شوهر وقتی اعصابش خورده
۳۱- گریه کردن بدون آبریزش بینی
۳۲- غذا پختن بدون تماشای تلویزیون
۳۳- تماشای اخبار و خوندن روزنامه
۳۴- نق نزدن
۳۵- لگد زدن
۳۶- از سن بیست و پنج سالگی رد شدن
۳۷- اخ تف کردن
۳۹- خواستگاری رفتن
۴۰- از همه مهمتر موارد بالا رو قبول کردن
دختر خانوما نظر یادشون نره
اسـحـاق بـن عـمـار گوید: شنیدم از حضرت صادق (ع ) که مى فرمود: همیشه پدرم مى فرمود: پناه مى بریم بخدا از گناهیکه در نابودى شتاب کنند و مرگ ها را نزدیک سازند و خانه ها را ویران کنند و آنها: قطع رحم ، و آزردن و نافرمانى پدر و مادر، و واگذاردن احسان و نیکى است .
با سلام
میخوام برای تنوع هم که شده در این قسمت گالری عکس رو قرار بدم.مجموعه ای از بهترین عکسها از لوکس ترین خودروها.این عکس ها به صورت مجموعه و به صورت فشرده میباشد که در هر مجموعه تقریبا ۱۵ تا عکس داره.من این عکس ها رو از سایت میهن دانلود گرفتم.برای دانلود به ادامه مطلب برید.
ـمـران بـن اعـیـن گـویـد: از حـضـرت صـادق عـلیـه السـلام پـرسـیـدم از گـفـتـار خـداى عـزوجـل (کـه در سـوره دهـر آیـه 3 فـرمـاید:) (((همانا براه رهبریش کردیم یا سپاسگذار بـاشـد و یـا نـاسـپـاس ))) در پـاسـخ فـرمـود: یـا بـگـیـرد (و عـمـل کـنـد) پـس او (سـپـاسـگـزار و) شـاکـراسـت و یـا وانـهـد (و عمل نکند) پس او (ناسپاس ) و کافر است .
نشانه های عاشق شدن
عشق زیباترین حادثه ای است که در زندگی رخ می دهد. عشق لذتی اغلب مثبت است که موضوع آن زیبایی است، همچنین احساسی عمیق، علاقه ای لطیف و یا جاذبه ای شدید است که محدودیتی در موجودات و مفاهیم ندارد و می تواند در حوزه هایی غیر قابل تصور ظهور کند. وقتی کسی را دوست دارید علائمی در شما ظاهر می شود که وجود این عشق را تایید میکند. در این مقاله با ۱۲ نشانه اصلی که ثابت می کند عشق در قلب شما جوانه زده است و همچنین انواع عشق و تقسیم بندی آن ها آشنا خواهید شد. اگر این علائم را در خود دیدید دیگر به عشق خود نسبت به طرف مقابل شک نکنید و قدم های خود را استوارتر بردارید.
۱- متن ها و اس ام اس های او را دوباره و دوباره می خوانید.
۲- وقتی با او هستید بسیار آهسته قدم می زنید.
۳- هر زمان که پیش او هستید، تظاهر به خجالتی بودن می کنید.
۴- وقتی به او فکر کنید، قلباتان تند تر و تند تر می تپد.
۵- زمانی که به صدایش گوش می دهید، بدون دلیل لبخند می زنید.
۶- وقتی او را تماشا می کنید، دیگر قادر به دیدن اطرافیانتان نیستید و فقط او را می بینید.
۷- شروع به گوش دادن به آهنگهای آرام می کنید.
۸- او همه فکر شما می شود.
۹- بوی او شما را به وجد می آورد.
۱۰- متوجه می شوید که زمان فکر کردن به او، همیشه به خود لبخند می زنید.
۱۱- حاضرید هر کاری برایش انجام دهید.
۱۲- هنگام خواندن این متن همواره فقط یک نفر در ذهن شما بود. اگر عاشقید دکمه لایک را کلیک کنید!
انواع عشق:
- عشق حیرانی – اصطلاح حیرانی (Agape) توسط مسیحیان اولیه (و به خصوص یونانیان، ریشه این کلمه یونانی است) برای اشاره به پذیرش بی قید و شرط و دوست داشتن یک فرد اطلاق شده است. این نوع از عشق بر اساس تصمیم و نه احساسات شکل می گیرد.
- عشق با وقار – نوعی رفتار مودبانه وموقرانه که در اواخر قرون وسطی در مورد خانم ها و عاشقان آنها به کار می رفت.
- عشق دروغین – نوعی عشق نادرست با هدف کسب مادیات(می توان مفهوم عشق را برای این نوع، قائل نشد.)
- عشق جنسی (eros) – میل جنسی نسبت به یک فرد
- عشق به خانواده – عشق به افراد خانواده و مهربانی به آنها
- عشق آزاد – رابطه جنسی بر اساس انتخاب فرد که محدود به ازدواج نمی شود
- شیفتگی – در عهد جدید به معنای عشق احساسی مشروط به کار می رود یعنی «دوستت دارم چون…»
- عشق افلاطونی – یک رابطه نزدیک که در آن رابطه جنسی وجود ندارد یا سرکوب یا محدود شده است.
- عشق ظاهری – رابطه عاشقانه ای که در آن پختگی لازم وجود ندارد و «راستین» نیست. این کلمه دارای بار معنایی منفی است و تاکید دارد که عشق در دوران جوانی معمولاً کمتر راستین و واقعی است.
- عشق به مذهب – تعهد و دوست داشتن خدا یا مذهب
- عشق رومانتیک – علاقه ای که ترکیبی از صمیمیت و میل جنسی است
- عشق راستین – عشق بدون قید و شرط یا انگیزه خاص. دوست داشتن فرد فقط به خاطر خود و نه رفتارها یا عقایدش. همچنین به عشق بی قید و شرط اشاره دارد.
- عشق یک طرفه – مهر عاطفه ای که یک طرفه است
- شهوت – عاطفه بر اساس شهوت و تمایل به ارضای نفس.
- عشق لحظه ای – عشقی که در لحظه ای که فرد برای اولین بار با فردی تماس می گیرد به وجود می آید. از این عشق به مراتب در داستان ها و ادبیات یاد شده است و به “ love at first sight ” معروف است.
- عشق مستلزم فداکاری – فداکاری و گذشتن از جان یا چیز با ارزش دیگری بر مبنای عشق.
تقسیم بندی انواع عشق:
۱- اروس(eros): عشق شهوانی – عشق به زیبایی – فاقد منطق – عشق فیزیکی که بواسطه جذابیت و کشش های جسمانی و یا ابراز آن بطور فیزیکی نمایان می گردد -همان عشق در نگاه اول – با شدت آغاز شده و به سرعت فروکش می کند.
۲- لودوس(ludus): عشق تفننی – این عشق بیشتر متعلق به دوران نوجوانی می باشد – عشق های رمانتیک زودگذر – لودوس ابراز ظاهری عشق می باشد – کثرت گرا نسبت به شریک عشقی – به اصطلاح فرد را تا لب چشمه برده و تشنه بازمی گرداند -رابطه دراز مدت بعید بنظر می رسد.
۳- فیلو(philo): عشق برادرانه – عشقی که مبتنی بر پیوند مشترک می باشد -عشقی که بر پایه وحدت و همکاری بوده و هدف آن دست یابی به منافع مشترک می باشد.
۴- استورگ(storge): عشق دوستانه – وابسته به احترام و نگرانی نسبت به منافع متقابل – در این عشق همنشینی و همدمی بیشتر نمایان می باشد – صمیمانه و متعهد- رابطه دراز مدت است – پایدار و بادوام – فقدان شهوت.
۵- پراگما(pragma): عشق منطقی – این مختص افرادی است که نگران این موضوع می باشند که آیا فرد مقابلشان در آینده پدر یا مادر خوبی برای فرزندانشان خواهند شد؟ عشقی که مبتنی بر منافع و دورنمای مشترک می باشد – پایبند به اصول منطق و خردگرا می باشد – همبستگی برای اهداف و منافع مشترک.
۶-مانیا(mania): عشق افراطی – انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگیز – شیفتگی شدید به معشوق – اغلبا فاقد عزت نفس -عدم رضایت از رابطه – مانند وسوسه می ماند و میتواند به احساسات مبالغه آمیز و افراطی منجر گردد – عشق دردسر ساز – عشق وسواس گونه.
۷-اگیپ(agape): عشق الهی – عشق فداکارانه و از خودگذشته-عشق نوعدوستانه (تمایل انجام دادن کاری برای دیگران بدون چشمداشت) – عشق گرانقدر
قرآن:
قرآن در سوره روم آیه ۲۱ چنین آورده است:
و از نشانه های خداوند اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید، و در میانتان دوستی و رحمت قرار داد، آری در این [نعمت] برای مردمی که می اندیشند قطعا نشانه هایی است.
بر اساس دیدگاه مراجع شیعه، بیان عشق میان دختر و پسر (بدون منظور ازدواج) گناه است، چرا که ترس افتادن به گناه در میان است، اگرچه خواستگاری، بدون بیان عشق، برای ازدواج مانعی ندارد. تا وقتی که نگرانی از بروز گناه و فساد جنسی، در میان نباشد، داشتنِ صرفِ محبت و عشقِ قلبی (بدون اظهار آن) اشکالی ندارد.
از احادیث پیامبر اسلام است که: «اگر مرد به زن خود بگوید «تو را دوست دارم» هرگز این کلام از دل و ذهن زن خارج نمی شود و همواره در خاطر او باقی می ماند»
امـام صـادق (ع ) فـرمـود: در تورات نوشته است : اى آدمى زاد! تنها بعبارت من پرداز تا دلت را از بـى نـیاز پرکنم و نسبت بخواستت ترا بخودت وانگذار، و بر من است که نیاز را از تـو بـردارم و دلت را از تـرس خـود پـرکـنـم ، و اگـر بـراى عبادتم خود را فارغ نـسـازى : دلت را از گـرفـتـارى دنـیـا پـرکـنـم ، سپس در نیاز را برویت نبندم و ترا با خواستت واگذارم .
امـام صـادق (ع ) فـرمود: خداى تبارک و تعالى فرماید: اى بندگان راستى پیشه من ! در دنیا از نعمت عبادتم برخوردار باشید که در آخرت از آن برخوردار خواهید بود.
رسـولخـدا (ص ) فـرمـود: بـهـتـریـن مـردم کسى است که عاشق عبادت شود، با عبادت دست بـگـردن شود و آنرا از دل دوست دارد و با تن خود انجام دهد و براى آن فارغ شود (بکار دیـگـر دل مـشـغـول نـدارد) چـنـین شخصى باک ندارد که زندگى دنیایش بسختى گذرد یا بآسانى
عـیـسى بن عبدالله به امام صادق (ع ) عرضکرد: قربانت ، عبادت چیست ؟ فرمود: نیت خوب
داشـتـن بـعبارت از راهى که خدا از آنراه اطاعت شود، همانا اى عیسى ! مؤ من نباشى تا آنکه
ناسخ را از منسوخ تشخیص دهى (تا بناسخ عمل کنى و منسوخ را کنار گذارى ).
عرضکردم : قربانت تشخیص دادن ناسخ از منسوخ چیست ؟ فرمود: مگر نه اینستکه با امامى
هـسـتـى و بـا حـسن نیت باطاعتش تصمیم میگیرى ، سپس آن امام در میگذرد و امام دیگر میآید و
تو با حسن نیت با طاعت او تصمیم میگیرى ؟ عرضکردم : چرا، فرمود: همین تشحیص ناسخ
از منسوخست .
امـام صـادق (ع ) فـرمـود: عـبـادت کـنـنـدگـان سـه دسـتـه انـد: 1ـ گـروهـى کـه خـداى عـزوجـل را از تـرس عـبـادت کـنـنـد و این بردگانست ، 2ـ مردمیکه خداى تبارک و تعالى را بـطـمـع ثـواب عـبـادت کـنـنـد و ایـن عـبـادت مـزدورانـسـت ، 3ـ دسـتـه اى کـه خـداى عزوجل را براى دوستیش عبادت کنند و این عبادت آزادگان و بهترین عبادتست .
رسولخدا (ص ) فرمود: چه زشت است فقر بعد از ثروتمندى و چه زشت است گناه بعد از خوارى و درویشى و زشت تر از آن کسى است که عبادت خدا کند و سپس آنرا وا گذارد.
شرح :
زشـتـى فـقـر بعد از ثروتمندى یا از لحاظ اسراف و تبذیر و بیکار ماندن و خرج
کـردنـسـت و یـا از لحـاظ ایـنـسـتـکـه انـسـان را وجـو آنکه ثروت دارد و مدتى با دست باز
زنـدگـى مـیـکـرده اسـت ، نـاگـاه طـریق بخل و خست پیش گیرد و چون فقرا زندگى کند و
یـامـقـصـود زشـتـى در نظر اهل دنیاست ، اگر چه نزد خدا پسندیده باشد و اما زشتى گناه
بـعـد از خـوارى و درویشى بمعنى گناه کردن در زمان پیرى و سستى و یا گناه کردن در
زمان غنا و ثروت است ، پس از آنکه بفقر و درویشى مبتلى باشد.
ـلى بـن الحـسـیـن صـلوات الله عـلیـهـما فرمود: کسى که بدانچه خدا بر او واجب ساخته عمل کند عابدترین مردمست .
امـام صـادق (ع ) فـرمـود: در تورات نوشته است : اى آدمى زاد! تنها بعبارت من پرداز تا دلت را از بـى نـیاز پرکنم و نسبت بخواستت ترا بخودت وانگذار، و بر من است که نیاز را از تـو بـردارم و دلت را از تـرس خـود پـرکـنـم ، و اگـر بـراى عبادتم خود را فارغ نـسـازى : دلت را از گـرفـتـارى دنـیـا پـرکـنـم ، سپس در نیاز را برویت نبندم و ترا با خواستت واگذارم .
وسوسه
روزی روزگاری در روستایی تاجری به روستاییان اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۲۰ دلار به آنها پول خواهد داد.روستایی ها هم که دیدند اطرافشان پر از میمون است به جنگل رفتند و شروع به گرفتن میمونها کردند.
مرد تاجر هزاران میمون را به قیمت ۲۰ دلار از روستاییان خرید ولی با کم شدن تعداد میمونها روستایی ها دست از تلاش کشیدند.به همین خاطر مرد این بار پیشنهاد داد برای هر میمون به آنها ۴۰ دلار خواهد پرداخت.
با این شرایط روستاییان تلاش خود را از سر گرفتند.پس از مدتی موجودی باز هم کمتر و کمتر شد تا روستاییان دست از کار کشیدند و برای کشاورزی سراغ کشت زارهایشان رفتند.
این بار پیشنهاد به ۴۵ دلار رسید و در نتیجه تعداد میمونها آنقدر کمتر شد که به سختی میشد میمونی برای گرفتن پیدا کرد.
این بار مرد تاجر اعلام کرد که برای خرید هر میمون ۶۰ دلار خواهد داد ولی چون برای کاری به شهر میرفت کارها را به شاگردش محول کرد تا از طرف او میمون ها را بخرد.
در غیاب تاجر شاگرد به روستایی ها گفت:این همه میمون در قفس را ببینید.من آنها را به ۵۰ دلار به شما خواهم فروخت تا شما پس از بازگشت مرد آنها را به ۶۰ دلار به تاجر بفروشید.
روستاییان که وسوسه شده بودند پولهایشان را روی هم گذاشتند و تمام میمونها را خریدند.
البته از آن به بعد دیگر کسی مرد تاجر و شاگردش را ندید.
فقط روستاییان ماندند و یک دنیا میمون
برداشت شما چیست؟
منبع:کتاب امروز اولین روز است
اثر:پاپوش-باقی آبادی
از امـام صادق علیه السلام روایت شده که امیرالمؤ منین علیه السلام فرمود: اى مردم همانا سـتـمـگـرى و بـغـى یـاران خـود را بـه آتـش (یـا دوزخ ) کـشـد، و اولین کسى که بر خدا سـرکـشـى کـرد عـناق دختر آدم بود، و اولین کشته که خدا او را کشت (همان ) عناق بود، که نـشـیـمنگاهش یک جریب در یک جریب بود و بیست انگشت داشت که در هر انگشتى دو ناخن بود چـون دو داس ، پـس خـدا شـیرى مانند فیل ، و گرگى ببزرگى شتر، و کرکسى باندازه استر و بر او مسلط کرد، و آنها او را کشتند، خداوند زور گویان و سرکشان را در بهترین حال و آسوده ترین وضعى که داشته اند کشته است .
شــرح :
مـقصود اینست که ستمگران گول آسودگى وضع و مهیا بودن اسباب قدرت و شکوت خود
را نـخـورنـد، زیـرا چـه بـسـا زور گـویـانـى کـه در
کمال خوشى و آسودگى خاطر بوده اند و ناگهان خداوند بواسطه تعدى و ستمکاریشان
آنها را نابود کرده است
معجزه ایی در درمان سرطان : سایبرنایف
سایبرنایف در حال حاضر پیشرفته ترین ، پرقدرت ترین و دقیق ترین تکنولوژی جراحی رادیویی در جهان میباشد که قابلیت شگفت انگیزی در نابودی تومورهای مغزی ، ریه ، پروستات ، ساقه مغز ، مخچه و ... دارد .سایبرنایف قابلیت آن را دارد که تومورهایی را نابود کند که هیچگاه جراحان تصور درمان آن را نداشتند و یا در منطقه ایی قرار دارد که دست جراح به آن نمیرسد
بقیه در ادامه مطلب
امام صادق علیه السلام فرمود: اگر مردمى خداى یگانه بى شریک را عبادت کنند و نماز گـزارنـد و زکـاة دهـنـد و حـج خـانه خدا بجا آرند و ماه رمضان را روزه دارند، و پس از همه ایـنـهـا نـسبت به چیزى که خدا یا رسولش کرده بگویند: چرا بر خلاف این نکرد؟ یا این مـعـنـى را در دل خـود احـسـاس کنند (بى آنکه به زبان آورند) به همین سبب مشرک باشند، سپس این آیه را تلاوت فرمود: (((نه ، به پروردگارت سوگند، ایمان ندارند تا ترا در اخـتـلافـات خـویـش حـاکـم کـنـنـد، سـپـس در دلهـاى خـویـش از آنـچـه حـکـم کـرده ئى مـلال و گـرفـتـگـى نـیابند و بى چون و چرا گردن نهند65 سوره 4ـ))) سپس امام صادق علیه السلام فرمود: بر شما باد به تسلیم .
نداشته خدا
بار خدایا من در این کلبه حقیرانه و کوچک خودم چیزی دارم که تو در عالم کبریایی و بزرگ خودت نداری.من خدایی مثل تو را دارم و تو وجودی مثل خودت نداری.
امام سجاد علیه السلام
از تمام نعمت هایت متشکرم
روزی از یک ریاضیدان نظرش را در باره انسانیت پرسیدند ، در جواب گفت :
اگر زن یا مرد دارای ادب و اخلاق باشند : نمره یک میدهیم 1
اگر دارای زیبائی هم باشند پس یک صفر جلوی عدد یک میگذاریم : 10
اگر پول هم داشته باشند 2 تا صفرجلوی عددیک میگذاریم : 100
اگردارای اصل ونسب هم باشند 3 تا صفرجلوی عدد یک میگذاریم : 1000
ولی اگر زمانی عدد 1 رفت ( اخلاق )؛ چیزی به جز صفر باقی نمیماند ، 000
صفر هم به تنهائی هیچ است و با آن انسان هیچ ارزشی ندارد و این یادآور کلام حکیم ارد بزرگ است که می گوید : نخستین گام در راه پیروزی ، آموختن ادب است و نکو داشت دیگران .
منبع:http://da3tanekotah.persianblog.ir/post/151/
گر نیت این را دارید که زندگی سازنده تری داشته باشید
به این ۳۰ جمله ایی که با “اگر” آغاز می شوند به خوبی توجه کنید .
۱-اگر محصول یا خدمتی را نمی شناسید تا وقتی به آن شناخت دست نیافته اید آن را نخرید.
۲-اگر تسلطی بر اعمال خود ندارید، ولی بدانید که در نهایت اقدامات شما از آن شماست.
۳-اگر شما حداقل ۱۰ درصد درآمد تان را پس انداز نمی کنید بدانید که صرفه جویی نخواهید کرد.
۴-اگر بیش از حد صحبت کنید،مردم شنیدن حرفهایتان را متوقف خواهند کرد.واگر به اندازه کافی حرف نزنید، مردم هرگز نقطه نظرات شما را نخواهند شنید.
بقیه در ادامه مطلب
ادامه مطلب ...من یک کودک استثنایی ام از دست هایم به جای گوش استفاده می کنم و از پاهایم به جای دست از چشمانم به جای صدا استفاده می کنم و از صدایم به جای چشمانم چون من یک کودک استثنایی ام.
خداوند انسان ها را آفرید و نیز
کودکانی را که نمی توانند بشنوند ، حرف بزنند، نمی توانند ببیند ، راه
بروند و با دستهایشان کاری انجام دهند. خدایا، تو به انسان تمام چیزی را
کهنیاز دارد داده ای مثل روح جسم ، چشم دست ، پا ، حس بویایی ، شنوایی،
لامسه ... و هم چیزی که انسان را کامل کند ولی بعضی از این افراد ناقص
هستند درست نمی شنوند ولی می توانند حرف بزنند تو به جای شنوایی به او
چیزی دیگری دادی که در انسان هایی دیگر شاید کمتر پیدا شده.
تو به
بچه های نابینا یک دنیای سیاه دادی ولی آنها معتقدند این دنیا سیاه نیست
آنها نمی بینند ولی می توانند لمس کند می توانند بشنوند اگر از بچه های
نابینا حس شنوایی را بگیری دنیای این بچه های استثنایی چه می شود؟
وقتی
دو ناشنوا باهم تشکیل یک زندگی را می دهند ثمره آن را در وجود یک بچه سالم
و شنوا می بینند دیگر عضه های پدر و مادر تمام می شود دیگر اون سکوتی که
همیشه در یک خونه بود می شکند با صدای گریه کردن، خندیدن یک کودک شنوا،
وقتی کودک به مراتب بزرگ می شود و پدر ومادر به جای صدای خودشان از وی
استفاده می کند به جای او حرف می زنند دیگر پدر و مادر اون ناراحتی که
قبلاً داشتند ندارند. خوشحالند که صدا دارند درست است که نمی شنوند ولی
صدا دارند.
یک دسته ی دیگر از بچه های استثنایی بچه هایی عقب مانده
ذهنی هستند درست مانند یک انسان کامل نمیباشند ولی کارهایی انجام میدهند
که از بعضی افراد شاید برنیاید.
پس خداوند به هرکسی یک نوع استعداد
خارق العاده داده است خدایا ممنونم و خوشحالم چون دیدم و یاد گرفتم که
کودکان استثنایی هیچ فرقی با کودکان سالم ندارند شاید برتر از کودکان سالم
هم باشند کودکان سالم از دستهایش برای کار و از چشمایش برای دیدن طبیعت و
کنیه دوزی و کارهای اشتباه و از گوش هایشان برای شنیده حرفها ، سخنرانیهای
بیهوده ودروغ استفاده می کنند
ولی شعار کودک استثنایی این نیست او یک کودک معمولی نیست او یک فرد استثنایی است به خاطر اینکه برتر و بهتر از کودکان سالم هست.
منبع:شکست سکوت
اینو نوشتم برای کسی که خیلی برام عزیزه
نوشتم برای حقوق دان ...
هفتاد و چهار دقیقه بودن آنها را می توان تقصیر یک مرد ناشنوای آلمانی گذاشت.
دیسک
های فشرده یا همان CD که امروزه کاربردهای فراوانی در زندگی ما دارند، در
سال ۱۹۸۰ به دنیا وارد شدند. ولی چرا دیسک های فشرده ۷۴ دقیقه ای هستند،
نه ۶۰ دقیقه ای و نه ۷۰ دقیقه ای !؟
هفتاد و چهار دقیقه بودن آنها را می توان تقصیر یک مرد ناشنوای آلمانی گذاشت.
شرکت
سونی و فیلیپس که آن زمان در حال طراحی استاندارد CD بودند بین اندازه
دیسک های فشرده با هم اختلاف داشتند. شرکت فیلیپس به دنبال طراحی دیسک های
با قطر ۱۱/۵ سانتیمتر بود و سونی به ۱۰ سانتیمتر بسنده کرده بود.
هر کدام از ۲ استاندارد فوق می توانستند ۶۰ دقیقه از موسیقی استریو با نرخ ۱۶ بیت و با فرکانس ۴۴٫۰۵۶ هرتز را در خود جای دهند.
ولی
این مقدار از دید آقای نوریو اهگا کافی نبود. وی که یک تاجر ابزار
الکترونیکی در ژاپن بود و برای خوانندگی اپرا هم تعلیم دیده بود، پس از
اینکه از کیفیت پایین ضبط صوت سونی به آن شرکت تحت یک نامه شکایت کرد، به
استخدام سونی درآمد و پس از گذشت زمان در سال ۱۹۸۲ مدیر شرکت سونی گردید.
وی که علاقه خاصی به موسیقی کلاسیک داشت، اصرار داشت که باید سمفونی نهم
لودویگ وان بتهوون را بر روی یک دیسک فشرده جای داد.
به
گفته فیلیپس : طولانی ترین اجرا ۷۴ دقیقه به طول انجامید … موسیقی که در
فستیوال شهر بایروت آلمان در سال ۱۹۵۱ به رهبری ویلهلم فورت ونگلر اجرا
گردید را نمی شد در۶۰ دقیقه جای داد.
و این بود سرآغاز دیسکهای ۱۲ سانتیمتری که ۷۴ دقیقه ظرفیت داشتند، استانداردی که متاثر از نوابغ آلمانی و ژاپنی ایجاد شد.
فـرمـود: و نـیز آن حضرت صلى الله علیه و آله فرموده است : نشستن در مسجد به انتظار نـمـاز عـبـادت اسـت تـا حـدثـى از او سـرزنـد عـرض شـد: اى رسول خدا حدص چیست ؟ فرمود: غیبت کردن است .
غـیـبت در لغت به معناى اغتباب است و آن یاد کردن انسان است دیگرى را به چیزى که در آن بدى اوست ، جوهرى در صحاح گوید: آن است که پشت سرشخصى عفیف سخنى گوید که اگـر بـه شـنـود غـمناکش کند، پس اگر راست باشد غیبت است ، و اگر دروغ باشد بهتان است ))) و اما در عرف شرع مجلسى (ره ) و دیگران گفته اند: غیبت در نظر شرع یاد کردن شـخـص مـعـین یا آنکه در حکم معین است (ماننداینکه بگوید: یکى از دو قاضى این شهر) در نـبـودن او و در حـال غـیبتش به چیزى که در او هست و بد دارد نسبت دادن زبان باشد یا به اشـاره یـا بـکـنـایـه ، گوشه زند یا تصریح کند. و غیبت از گناهان کبیره و بزرگ است چنانچه شیخ (ره ) در متاجر گوید نهایت ظاهر اخبار حرمت آن را مخصوص به مؤ من فرموده ، و البـتـه بـایـد دانـست که در موارد زیادى غیبت را جایز دانسته اند. و از حرمت آن استثناء شـده اسـت کـه بـراى اطـلاع بـیـشـتـر خـوانـنـدگـان مـحـتـرم بـکـتـاب مـتـاجـر شـیـخ و مرآة العقول مجلسى علیهما الرحمة و غیر آنها مراجعه کنند.
امـام صـادق عـلیـه السـلام فـرمود: هر که درباره مؤ منى بگوید آنچه دو چشمش دیده و دو گـوشـش شـنـیـده پس او از کسانى است که خداى عزوجل درباره آنها فرموده : همانا آنانکه دوست دارند فراوان (یافاش ) شود فحشاء درباره آنان که ایمان آورده اند، ایشان را است عذابى دردناک ، (سوره نور آیه 18)
مـجـلسـى (ره ) گـویـد: مـقـصـود ایـن اسـت کـه مـورد آیـه تـنـهـا بـهـتـان نـیـسـت بـلکـه شامل حقى هم که دیده و شنیده است میشود.
داود بـن سـرحـان گـوید: از امام صادق علیه السلام از غیبت پرسیدم (که چیست ؟) فرمود: این است که درباره برادرت در دین او بگویى چیزیرا که نکرده است ، و بزبان او منتشر کنى چیزیرا که خداوند بر او پوشانیده بود و حدى درباره آن اقامه نکرده بود.
در کـلام حـضـرت کـه فـرمـود: (((بـرادرت در دیـن او... ))) دو احـتـمـال مى رود، یکى آنکه مقصود برادر دینى باشد که در این صورت فهمیده شود: که غـیـبـت کـافـر و مـخـالف جـایـز اسـت ، و دیـگـر آنـکـه جـمـله مـتـعـلق بـه (((تـقول ))) باشد که معنا چنین شود که (((بگویى درباره دین او چیزى را که نکرده است ))) بـنـسـبـت دادن کـفـر و یـا مـعـصـیـتـى بـاو، و هـر دو احـتـمـال را مـجـلسـى (ره ) ذکـر کـرده اسـت و سـپـس گـویـد: ایـن حـدیـث دلالت کند که غیبت شـامـل بـهـتـان نـیز مى شود و این اصطلاح دیگرى است براى غیبت . سپس وجهى ذکر کرده براى اینکه مقصود همان غیبت اصطلاحى باشد و معناى تازه نباشد.
از امـام صـادق عـلیـه السـلام حـدیـث شـده کـه فـرمـود: از پـیـغمبر صلى الله علیه و آله پرسیدند: کفاره غیبت چیست ؟ فرمود: از خداوند طلب آمرزش کنى براى آنکه غیبتش کردى هر زمان بیادش افتادى .
از این حدیث استفاده شود که در کفاره غیبت استحلال (و حلالیت طلبیدن ) واجب نیست چنانچه جـمـاعـتـى نـیـز واجـب نـدانـسـتـه انـد، و در مـقـابـل جـمـع زیـادى واجـب دانـسـته اند، و جمعى تـفـصـیـل داده انـد مـیـانـه آنـمـوردى کـه غـیـبـت بـگـوش او رسـیـده بـاشـد کـه : ایـنـجـا اسـتـحـلال واجـب اسـت ، و آنجائیکه بگوشش نرسیده باشد که واجب نیست و استغفار کافى اسـت مـجـلسـى (ره ) گـویـد: مـمـکـن اسـت ایـن خـبـر را نـیـز حـمـل بـر ایـن صـورت دوم کـرد و بـدیـنـوسـیـله میان تمامى اخبار در باب غیبت جمع کرد و توافق کرد.
ابـن ابى یعفور از امام صادق علیه السلام حدیث کند که فرمود: هر که بمرد مؤ من یا زن مـؤ مـنـه بـهـتـان زنـد بـآنـچـه در او نـیـسـت ، خـداونـد او را در طـیـنـت خبال برانگیزد و نگهدارد تا از آنچه گفته بیرون آید، گوید: من عرض کردم : طینت چیست ؟ فرمود: چرکى است که از فرج زنان بدکاره بیرون آید.
عناى کلام حضرت که فرمود: (((تا از آنچه گفته بیرون آید))) ممکن است کنایه از دوام و خـلود بـاشـد زیـرا اثـبـات آن بـر او مـمـکـن نـیـسـت چـونـکـه بـهـتـان زده ، و مـحـتـمـل اسـت مـقصود پاک شدن از چرکى گناه بوسیله آتش باشد، و طیبى در شرح مشکوة گـفـتـه اسـت : یـعـنـى تـوبـه کـنـد یا پاک شود، و مجلسى (ره ) فرماید: شاید مقصودش توبه در دنیا باشد لکن بعید است
از یحیى ازرق حدیث شده که گفت : حضرت ابوالحسن (موسى بن جعفر) علیه السلام بمن فرمود: هر که پشت سر مردى چیزى را گوید که در اوست و مردم میدانند که آنچیز در اوست غـیبت کرده او را نکرده ، و هر که پشت سر کسى چیزیرا گوید که در اوست ولى مردم نمى دانـنـد غـیـبـتش کرده ، و هر که پشت سر کسى چیزى گوید که در او نیست به او بهتان زده است .
قورباغه کر
روزی از روزها گروهی از قورباغه های کوچک تصمیم گرفتند که با هم مسابقه بدهند.هدف مسابقه رسیدن به نوک یک برج خیلی بلند بود.جمعیت زیادی برای دیدن مسابقه و تشویق قورباغه ها جمع شده بودند و مسابقه شروع شد.کسی توی جمعیت باور نداشت که قورباغه های به این کوچکی بتوانند به نوک برج برسند.هرکسی چیزی میگفت:
اوه عجب کار مشکلی
آنها هیچ وقت به نوک برج نمیرسند
هیچ شانسی برای موفقیتشان نیست
برج خیلی بلنده!
قورباغه های کوچک یکی یکی شروع به افتادن کردند به جز بعضی که هنوز با حرارت داشتند بالا و بالاتر میرفتند.جمعیت هنوز ادامه میداد((خیلی مشکله!هیچ کس موفق نمیشه!))و تعداد بیشتری از قورباغه های خسته از ادامه دادن منصرف میشدند.ولی فقط یکی به رفتن ادامه داد.بالا بالا و باز هم بالاتر.این یکی نمیخواست منصرف شود!بالاخره بقیه از بالا رفتن منصرف شدند به جز آن قورباغه کوچولو که بعد از تلاش زیاد تنها قورباغه ای بود که به نوک برج رسید.بقیه قورباغه ها مشتاقانه میخواستند بدانند که او چگونه این کار را انجام داده؟
آنها از قورباغه پرسیدند که چطور قدرت رسیدن به نوک برج و موفق شدن را پیدا کرده است؟
مشخص شد که قورباغه برنده کر بوده است
برداشت شما چیست؟
منبع:کتاب اولین روز امروز است