قصاب و وکیل
یک مغازه قصابی درکنار دفتر وکالتی قرار داشت
آقای وکیل سگی داشت که یکروز به مغازه قصابی رفت و مقداری از گوشتهارا خورد
وقتی قصاب متوجه شد نزد وکیل رفت وگفت آقای وکیل یک سوال؛اگر سگی اهلی به مال کسی خسارت وارد کند تکلیفش چیست؟
وکیل گفت باید صاحبش جبران خسارت نماید
قصاب احساس غرورکرد وگفت سگ شما یک کیلو گوشت من را خورده و قیمتش بیست هزارتومان است لطف کنید پرداخت نمایید
وکیل لبخندی زد وگفت چشم آقای قصاب شما هم لطف کنید پنجاه هزار تومان بابت مشاوره حقوقی پرداخت نمایید
وکیل و موکل
نقل است در ایام ماضی، روزی موکلی در گردابی گرفتار و بخود بگفتی، ای کاش وکیلی مییآفتمی ؛ و رفع گرفتاری. چندی بجُستی تا وکیل حاذقی بیآفتی و به نزد وی برفتی.وکیل بفرمود ای فلان ، حق الوکاله چند در کیسه داری تا بدادی و رفع بلا آید به میان.بگفتا ای وکیل من سخت محتاجم ......