برگرفته از ماهنامه دانشمند – مهیار حسنی: ترویج کارآفرینی به عنوان یکی از اجزای توسعه اقتصادی کشورها شناخته می شود و کارآفرین فردی است که برای تحقق رویاهای خود دست به کار شده و متعهد می شود مخاطرات یک فعالیت اقتصادی را سازماندهی و تقبل کند. تفاوت اساسی میان کارمند و مدیر با کارآفرین در عدم قطعیت است؛ نتیجه تصمیمات کارآفرین با ابهامات و عدم قطعیت های زیادی مواجه است، بنابراین این فرد باید علاوه بر آرمانگرایی در مسیر رسیدن به رویاهای خود، واقع بین نیز باشد. کارآفرین در ابتدای راه باید زمان زیادی را صرف کار خود کند، بنابراین باید انگیزه و اشتیاق کافی داشته باشد.
علاوه بر انگیزه، داشتن تجربه و مهارت کافی نیز برای کارآفرین شدن لازم است درواقع برای این کار نیاز به نبوغ و خلاقیت های خارق العاده نیست، اما فرد برای ورود به هر بازاری باید در آن خبره باشد، یعنی باید بازار و فناوری های موجود در آن را بشناسد و ....
حالتی را تصور کنید که همه بدهکارند و هرکس براساس اعتبارش زندگی میکند.ناگهان، مردی ثروتمند وارد شهر می شود. او وارد تنها هتل شهر شده، اسکناس ۱۰۰ پوندی را روی پیشخوان هتل میگذارد و برای بازدید اتاق هتل و انتخاب آن به طبقه بالا می رود. صاحب هتل اسکناس را برمیدارد و در این فاصله می رود و بدهی خودش را به قصاب می پردازد. قصاب اسکناس را با عجله به مزرعه پرورش خوک می برد و بدهی خود را به مزرعه دار می پردازد. مزرعه دار، اسکناس را با شتاب برای پرداخت بدهی اش به تامین کننده خوراک دام و سوخت میدهد.تامین کننده سوخت و خوراک دام برای پرداخت بدهی خود اسکناس را با شتاب به داروغه شهر که به او بدهکار بود میدهد. داروغه اسکناس را با شتاب
به هتل می آورد زیرا او به صاحب هتل بدهکار بود چون هنگامیکه دوست خودش را یکشب به هتل آورد اتاق را با اعتبارش کرایه کرده بود تا بعدا پولش را بپردازد.حالا هتل دار اسکناس را روی پیشخوان گذاشته است.در این هنگام توریست پس از بازدید اتاق های هتل برمیگردد و اسکناس ۱۰۰ پوندی خود را برمیدارد و می گوید از اتاق ها خوشش نیامد و شهر را ترک می کند.در این فرایند هیچکس صاحب پول نشده است. ولی بهر حال همه شهروندان در این هنگامه بدهی بهم ندارند همه بدهی هایشان را پرداخته اند و با یک انتظار خوشبینانه ای به آینده نگاه می کنند.