اقسام کفر

ابـو عـمـر زبـیـرى گـویـد: بـه حـضرت صادق علیه السلام عرضکردم : مرا آگاه فرما بـایـنـکه کفر در کتاب خداى عزوجل (قرآن ) بچند وجه است ؟ فرمود: کفر در کتاب خدا بر پنج وجه است :
کـفر حجود (و انکار ربوبیت ) و ان بر دو قسم است ، و کفر بترک کردن آنچه خداوند بآن فرمان داده ، و کفر برائت (و بیزارى جستن ) و کفر نعمتها.
امـا کـفـر حـجـود: پـس همان انکار بربوبیت است ، و آن گفتار کسى است که مى گوید: نه پروردگارى است و نه بهشتى و نه دوزخى ، اینها دو دسته از زندیقان هستند که بایشان دهـریـه گـویـنـد، و آنـهـایـنـد کـسـانـیکه گویند: (((و هلاک نکند ما را جز دهر))) (و خداوند گـفـتـارشـان را در قرآن مجید در سوره جاثیه آیه 24 حکایت کند) و آن دینى استکه براى خـداى بـسـلیـقـه و نـظـر خودشان ساخته اند، بدون اینکه بررسى و تحقیق و کاوشى در اطـراف آنـچـه مـیـگـویـنـد بـکـنند، خداى عزوجل دنبال آن فرماید: (((نیستند جز اینکه پندار کـنـنـد))) (یـعـنـى پـنـدارنـد) مـطلب همانطور است که آنها گویند، و نیز فرماید: (((همانا آنـانـکـه کـافـرنـد یـکسان است بر ایشان بترسانیشان یا نترسانیشان ایمان نیاروند))) (سوره بقره آیه 6) یعنى بتوحید خداوند (کافر شدند) پس این یکى از وجوه کفر.
و اما وجه دیگر: آن انکار با معرفت است ، و آن اینست که منکر با اینکه میداند مطلب حق است انـکـار کـنـد، و بـا ایـنـکـه مـطـلب نـزد او ثـابـت شـده ، و خـداى عـزوجـل در ایـن بـاره فـرمـوده است : (((و انکار کردند آنها را در حالیکه یقین بدانها داشت دلهـاى ایـشـان ، از روى سـتـمـگـرى و سـرکـشـى ، (سـوره نمل آیه 14) و نیز خداى عزوجل فرموده است : (((وبدند (یهود مدینه ) که از پیش (از آمدن پـیـغـمـبـر (ص ) پـیـروزى مـى جـسـتند بر آنانکه کفر ورزیدند، و چون آمد ایشان را آنچه شـنـاخـتـه بـودنـد، بدان کافر شدند، پس لعنت خدا بر کافرین باد))) (سوره بقره آیه 89) این بود تفسیر دو وجه (کفر) جحود و انکار.
و وجـه سـوم از وجوه کفر: کفر بنعمت (یعنى کفران نعمت ) است و اینست گفتار خداى تعالى کـه از سـلیـمـان حـکـایـت کـنـد کـه (فـرمـود): (((ایـن از فـضـل پـروردگـارم بـاشـد تـا مرا بیازماید که آیا شکرم بکنم یا کفران ورزم ، و آنکه شکر کند جز این نیست که براى خویشتن سپاسگزارى ، و آنکه کفران کند همانا پروردگار مـن بـى نـیاز و گرامى است ))) (سوره نمل آیه 40) و نیز فرماید: (((اگر شکر گزارید بـیـفـزایـم شـما را و اگر کفر ورزید همانا عذاب من سخت است ))) (سوره ابراهیم آیه 7) و نـیـز فـرمـایـد: (((پـس یـاد کـنید مرا تا یاد کنم شما را و مرا شکر کنید و کفر نورزید))) (سوره بقره آیه 152).
و وجـه چـهـارم از وجـوه کـفـر: تـرک آن چـیـز اسـت کـه خـداى عـزوجـل بـدان فـرمـان داده ، و ایـنـسـت گـفـتـار خـداى عـزوجـل (((و هـنـگـامیکه گرفتیم پیمان شما را که نریزید خونهاى خود را و بیرون نکنید همدیگر را از دیار خویش پس اقرار کردید و شما بر آن گواه بودید، سپس اینکه شمائید کـه مـیـکـشید همدیگر را و بیرون مى کنید گروهى را از خانه هایشان پشتیبانى جوئید بر ایـشـان بـگـنـاه و سـتـم و اگـر بـا سـیـرى آنها را نزد شما آورند فدیه از ایشان دهید در حالیکه حرام است بر شما بیرون راندن ایشان آیا ایمان آورید ببعضى از کتاب (تورات ) و کـافر شوید ببعضى از آن ؟ چیست کیفر آنکه از شما این کار را بکند؟))) (سوره بقره آیـه 84 85) پـس خداوند اینها را بسبب ترک آنچه باو فرمان داده کافر دانسته ، و نسبت ایـمـان بـآنـا داده ولى از آنها نپذیرفته و آن ایمان نزد خداوند براى ایشان سودى ندهد، پـس فرموده : (((پس چیست کیفر آنکه از شما این کار را بکند جز خوارى در زندگانى دنیا و روز رسـتـاخـیـز بـر گـردانـده شـود بـسـوى سـخـت تـریـن عـذاب و خـدا غافل نیست از آنچه شما میکنید))).
وجـه پـنـجـم از وجـوه کـفـر: کـفـر (بـمـعـنـاى ) بـیـزارى اسـت ، و ایـنـسـت گـفـتـار خـداى عـزوجـل کـه (در سـوره مـمتحنه آیه 4) از حضرت ابراهیم (علیه السلام ) حکایت کند (بقوم خـود فـرمـود:) (((مـا کفر ورزیدیم بشما و پدیدار شد میان ما و شما دشمنى و کینه براى همیشه تا آنگاه که شما ایمان بخداى یگانه آورید))) یعنى ما از شما بیزاریم ، و خداوند در آنجا که (داستان ) شیطان و بیزارى جستن او را از دوستانش از آدمیزاده در قیامت یاد میکند فرماید: (((جز این نیست که شما بر گرفتید بتانى را بجز خدا بدوستى میان خویش در زنـدگـانـى دنیا پس روز قیامت کفر ورزد برخى از شما ببرخى و لعن کند برخى از شما برخى را، (سوره عنکبوت آیه 25) یعنى بیزارى جوید برخى از شما از برخى .
نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد