خنده بازار امروز

 ماه رجب ماه استغفار امت من است. 

پیامبر اکرم(ص)

 

گاوهای با کلاس  

یه روز از طرف اداره دام به گاوداری یه بنده خدایی میرن.

میپرسن: شما به گاوهاتون چی میدید میخورن؟

میگه : پوست هندوانه و طالبی!!

دویست هزار تومان جریمش میکنن

چند ماه بعد میرن پیشش و ازش میپرسن به گاوهات چی میدی میخورن؟

یارو میترسه و میگه : چلو کباب و چلو مرغ

اینبار دویست و پنجاه هزار تومان جریمش میکنن!!

میرن و چند وقت دیگه دوباره میان و میپرسن :به گاوهات چی میدی میخورن؟

میگه: نمیدونم!پولشو میدم خودشون میرن میخرن و میخورن!!  

لاف زن ها 

سه نفر داشتند در مورد پدرشون لاف میزدند

اولی میگه:پدر من سریعترین دونده است اون میتون یک تیر با تیرکمون بزنه و بعد شروع به دویدن کنه و از تیر جلو بزنه!!!

دومی میگه:تو به این میگی سرعت؟! پدر من شکارچیه او شلیک میگنه و زودتر از گلوله به شکار میرسه!!!

سومی سرش رو تکون میده و میگه؟شما دو تا هیچ چی راجع به سرعت نمیدونین.پدر من کارمنده,او ساعت 4:30از محل کارش میاد بیرون ساعت 3:45 هم خونه است!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 

مشتری:ببخشید این کت چنده؟

فروشنده:صد هزار تومان!

مشتری:وای!اون کت چی؟

فروشنده:وای وای!!!

  

نظر یادتون نره

 

نظرات 3 + ارسال نظر
حسین یکشنبه 30 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 11:45 ق.ظ http://www.akslar.com

سلام دوست عزیز وبلاگتون بسیار زیباست.اگه میشه به سایت من هم سر بزنید.ممنون

امین جمعه 4 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 10:11 ب.ظ http://filmkutah.blogsky.com

سلام
خوبی ؟ خوبم!
دمت گرم... برعکس وبلاگای دیگه وبلاگ تو ارزش دیدن رو داشت!
مرسی... به کارت ادامه بده
بابای!

تبریز جمعه 11 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 07:19 ب.ظ

وای+وای=صدهزارتومان+صدهزارتومان=دویست هزارتومان

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد